از نظر قرآن، چیزهایی در اختیار انسان است که جزو امانت های الهی است. بنابراین، انسان به عنوان امین باید آنها را نگه داری کرده و به صاحب آن بازگرداند. البته امانت هایی که در اختیار انسان است، در چارچوب قوانین عقلی و نقلی قابل بهره برداری است و انسان می تواند با مراعات قوانین از آن ها استفاده کند که از جمله آن ها عدم زیان و ضرر به اصل امر امانی است؛ البته اگر انسان همه این امور را مراعات کرد و به عوامل درونی و یا بیرونی، زیان و ضرری به امر امانی رسید، پاسخ گو نیست؛ زیرا امانت داری بر اساس استطاعت و مراعات قوانین انجام شده است؛ پس در این صورت عذری خواهد داشت که پذیرفتنی نزد عقل و عقلاء است و خدا نیز عذر چنین افرادی را می پذیرد.
از جمله احکام قرآنی درباره امانت، بازگرداندن صحیح و سالم امانت به صاحب امانت است که مالک آن است. خدا می فرماید: فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ؛ و اگر برخى از شما برخى دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وى را بازپس دهد.(بقره، آیه 283)
و هم چنین می فرماید: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا؛ خدا به شما فرمان مى دهد که سپرده ها را به صاحبان آنها رد کنید.(نساء، آیه 58)
به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی اسلام در خود انسان امور به دسته : ملکی و امانی دسته بندی می شود و این طور نیست که انسان مالک همه چیز خودش باشد، بلکه انسان نسبت برخی از امور مالک و نسبت به برخی از آن ها امین است.
از جمله چیزهایی که انسان مالک آن است، مال و جان خویش است؛ اما نسبت به اموری دیگر امین است. از نظر آموزه های وحیانی اسلام، عزت از امانت های الهی است و عرض و آبروی انسان امری است که انسان مالک آن نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ اِلَی الْمُؤْمِنِ اُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ اِلَیْهِ اَنْ یُذِلَّ نَفْسَه؛ خدای عز و جل همه امور مومنان را به خودشان واگذار کرده است؛ ولی به او تفویض نکرده تا خود را خوار کند.(کافی، ج 5، ص 62، حدیث 2)
بر اساس این آموزه وحیانی قرآن است که سخن از ظلم انسان به خودش مطرح می شود؛ زیرا بر خلاف اتحاد عاقل و عقل و معقول، اتحاد میان ظالم و مظلوم معنا ندارد؛ زیرا هماره ظالم غیر از مظلوم است؛ چرا که ظلم یعنی تعدی و تجاوز به دیگری، بنابراین، وقتی از ظلم انسان به خودش سخن به میان می آید، به این معنا که انسان به کسی دیگر ظلم کرده است؛ چرا که مثلا عزت امانتی در اختیار اوست و این انسان در مال امانی تجاوز و ظلم روا داشته است. هر گاه خدا می فرماید: فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ(طلاق، آیه 1) یا می فرماید: لکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(نحل، آیه 33) به این معنا است که انسان در بخش امانی که ملک خدا نه ملک خودش، تعدی و تجاوز روا داشته و ظلم کرده است.
از نظر آموزه های اسلامی، عرض و ناموس مرد و زن ملک خودشان نیست، بلکه ملک خدا و امانت در دست انسان است؛ از همین روست که با گذشت زنی که به عرض او تعدی شده، مجازات برداشته نمی شود؛ زیرا عرض زن و ناموسش، ملک او نیست تا ببخشد، بلکه امانت در دست اوست و با گذشت او، خدا از ملک خویش نمی گذرد.