خدا در قرآن می فرماید: وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ وَ تَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ؛ و کسانى که از پروردگارشان پروا داشته اند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن به رویشان گشوده گردد و نگهبانان آن به ایشان گویند سلام بر شما خوش آمدید در آن درآیید و جاودانه بمانید و گویند: سپاس خدایى را که وعده اش را بر ما راست گردانید و سرزمین بهشت را به ما میراث داد از هر جاى آن باغ پهناور که بخواهیم جاى مى گزینیم چه نیک است پاداش عملکنندگان؛ و فرشتگان را مى بینى که پیرامون عرش به ستایش پروردگار خود تسبیح مى گویند و میانشان به حق داورى مى گردد و گفته مى شود: سپاس ویژه پروردگار جهانیان است. (زمر، آیات 73 تا 75)
اصولا از آداب پذیرایی از مهمانان ویژه و شخصیت های بزرگ آن است که گروهی به استقبال و پیشواز می روند و سپس در پشت مهمان حرکت کرده و او را با سلام و صلوات به سمت جایگاه مهمانی می برند. پس گروهی دیگر در همان جایگاه به استقبال می آیند و با خوشامدگویی از وی استقبال و پذیرایی می کنند.
واژه سایق به معنای راندن از پشت سر است؛ چنان که قائد به معنای کشاندن از جلو است چنان که رهبران این گونه عمل می کنند. از این آیات به دست می آید که سوق به معنای راندن از پشت سر در راستای تکریم است؛ مثل کسی که دست بر پشت مهمان می گذارد و او را به سوی جایگاه پذیرایی و ضیافت می برد و قائد کسی است که دست مهمانی را می گیرد و به آن جایگاه می برد.
البته این معنایی است که از سوق در آیه بر اساس رفتار با بزرگان در فرهنگ و آداب اسلامی و مانند آن دیده می شود؛ اما به نظر می رسد که حقایق دیگری نیز در این جا نهان است که می توان از آن را از روایات استنباط کرد.
در برخی از روایات آمده است که علت سوق دادن بهشتیان به سوی بهشت، جدا کردن آنان از مقام محوی است که آنان به آن دچار شده اند. در حقیقت آنان چنان محو دیدار و زیارت امام حسین (ع) می شوند که بهشت از یادشان می رود. این روست که با سلام و صلوات ایشان را از امام حسین(ع) جدا کرده و به سمت بهشت سوق می دهند. در روایت زراره بن اعین از امام صادق(ع) آمده است: یَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ...وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَةٌ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَى جَدِّیَ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَیِّنٌ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِی الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ ع تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ أَنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ وَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ مِنْ بَیْنِ مَسْحُوبٍ بِنَاصِیَتِهِ إِلَى النَّارِ وَ مِنْ قَائِلٍ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ وَ إِنَّهُمْ لَیَرَوْنَ مَنْزِلَهُمْ وَ مَا یَقْدِرُونَ أَنْ یَدْنُوا إِلَیْهِمْ وَ لَا یَصِلُونَ إِلَیْهِمْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَأْتِیهِمْ بِالرِّسَالَةِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ وَ مِنْ خُدَّامِهِمْ عَلَى مَا أُعْطُوا مِنَ الْکَرَامَةِ فَیَقُولُونَ نَأْتِیکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَیَرْجِعُونَ إِلَى أَزْوَاجِهِمْ بِمَقَالاتِهِمْ فَیَزْدَادُونَ إِلَیْهِمْ شَوْقاً إِذَا هُمْ خَبَّرُوهُمْ بِمَا هُمْ فِیهِ مِنَ الْکَرَامَةِ وَ قُرْبِهِمْ مِنَ الْحُسَیْنِ ع فَیَقُولُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانَا الْفَزَعَ الْأَکْبَرَ وَ أَهْوَالَ الْقِیَامَةِ وَ نَجَّانَا مِمَّا کُنَّا نَخَافُ وَ یُؤْتَوْنَ بِالْمَرَاکِبِ وَ الرِّحَالِ عَلَى النَّجَائِبِ فَیَسْتَوُونَ عَلَیْهَا وَ هُمْ فِی الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ وَ الْحَمْدِ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ حَتَّى یَنْتَهُوا إِلَى مَنَازِلِهِم.
یعنی: اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن على علیهالسّلام خون بارید و... و هیچ بندهاى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریهکنندگان بر جدّم حضرت حسین بن على علیهالسّلام چه آنکه ایشان در حالى که چشمانى روشن و باز دارند محشور مىگردند و آثار سرور و شادى در صورتشان نمایان مىباشد، مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ایشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و مضطرب بوده ولى ایشان در زیر عرش و سایه آن به یاد حسین علیهالسّلام بوده و در باره آن جناب به گفتن حدیث مشغولند، از ناملایمات و ناراحتیهاى روز حساب هیچ خوف و هراسى ندارند.
به ایشان گفته مىشود: داخل بهشت شوید ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذکر حسین علیهالسّلام را اختیار مىکنند، فرشتگان و حورالعین به آنها پیغام مىدهند که ما با ولدان مخلّد مشتاق شما هستیم ولى ایشان از فرط سرور و نشاطى که در مجلسشان دارند سرشان را بالا نکرده و به آنها نمىنگرند.دشمنان ایشان در آخرت دو گروه هستند: کسانى که موى جلو سر ایشان را فرشتگان عذاب گرفته و آنها را روى زمین کشان کشان به طرف جهنم مىبرند؛ و آنانی که از روى حسرت مىگویند: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ؛ نه شفیعى داریم و نه دوستى که از ما حمایت کند.
فرشتگان از طرف همسرهاى ایشان در بهشت و نگهبانان بر ایشان پیغام آورده که چه کرامت و عطایائى به آنها اعطاء شده است.
ایشان در جواب مىگویند: ان شاء اللَّه نزد شما خواهیم آمد و پس از این گفتار به نزد آنها بازگشته و وقتى همسرانشان به آنها خبر مىدهند که در نزدیکى حضرت حسین علیهالسّلام مىباشند شوقشان زیاد گشته و از شعف دل مىگویند: حمد مىکنیم حق تعالى را که ما را از فزع اکبر و وحشتهاى قیامت در امان داشت و از آنچه هراس داشتیم نجات داد.
خداوند متعال به ایشان مرکبها و اسبهاى نیکوئى که بر پشت آنها زین نهاده شده اعطاء فرمود و ایشان بر آنها سوار شده و در حالى که خداى منّان را ستوده و حمد و ثناء گفته و صلوات بر محمّد و آل محمّد مىفرستند حرکت نموده تا به منازل و جایگاه خویش مىرسند.(کامل الزیارات النص، ص 81؛ بحار الأنوار ، بیروت، ج45 ص206؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار ، ج1 ، ص266)