از نظر قرآن، انسان دارای دو جنبه امری و خلقی است(اعراف، آیه 54) که یکی از جنبه های انسان رو به بالا دارد و جنبه دیگرش گرایش رو به پایین دارد. آن جنبه امری انسان، یعنی «یلی الربی» همان جنبه ای روح است که به دمیدن و نفخ الهی در شکل و قالب «نفس» در کالبد انسانی قرار گرفته است.(سجده، آیه 9؛ زمر، آیه 42؛ شمس، آیه 7) همین نفس انسانی است که به شکل کامل گرفته و به سرای دیگر برده می شود.(زمر، آیه 42) این جنبه که باید گفت جنبه «امری» است، رو به ساحت قدس الهی و «احسن تقویم» دارد.(تین، آیه 4)
اما آن جنبه «یلی الخلقی» همان جنبه ای است که رو به طبیعت دنیا و اسفل السافلین دارد.(تین، آیه 5)
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، جهنم و جنت ، ظهور اتم و اکمل همین دو جنبه امری و خلقی انسان است. انسانی که در اسفل السافلین دنیا قرار گرفته است، اگر سرش را همانند چارپایان به سمت زیر بگیرد و رو به آسمان احسن تقویم امری و روحی نباشد، این نفس انسانی دچار سقوط می شود تا جایی که همانند گیاه به زمین می چسبد بلکه بدتر چون جمادات بی هیچ حرکت و رشد و نموی می شود.(اعراف، آیه 179؛ بقره، آیه 74؛ جن، آیه 15؛ انبیاء، آیه 98) نتیجه این آن است که قلب چنین کسی گرفتار وارونگی می شود. در این صورت در آخرت که زمان ظهور تمام و کمال هر چیزی است، این قلب خود دوزخ می شود که نماد اسفل السافلین حقیقی است. بر همین اساس، چنین شخصی که جهنم است را می آورند: وَ جیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ.(فجر، آیه 23)
اما اگر در دنیا و طبیعت آن، انسان رو به آسمان و ساحت قدس داشته باشد، به احسن تقویم خویش باز می گردد و این نفس انسانی خودش «روح» می شود و روحانیت می گیرد که می تواند به چیزهای دیگر جان و روح بخشد. از این روست که بهشت این ساهره و قیعان یعنی دشت صاف و خالی، به روحانیت این فرد که خودش بهشت است، روح می یابد و جان می گیرد و بهشت آفرین می شود. چنان که خدا می فرماید: فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍ؛ پس خودش روح و ریحان و بهشت نعمت است.(واقعه، آیه 89) در این حالت است که این روح انسانی در بهشت خودش، «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ » (یونس، آیه 10) به «کن فیکون» می کند و هر چیزی را می آفریند؛ چنان که خدا می فرماید: عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا؛ چشمه ای که می نوشند از آن بندگان خدا خودشان آن را منفجر و جاری می سازند.(انسان، آیه 6)
پس نفس انسانی به جایی می تواند عروج کند که «روح » شود و نماد روح الهی باشد به طوری که نیازش به کالبد در حد و سطحی باشد که می تواند که نیازی به جسم ندارد هر چند که دارد. در حقیقت شماری از انسان ها تا جایی رجعت و بازگشت دارند که از آن جا بازگشته اند؛ یعنی نفس ایشان به مقام روح رجعت می کند.(واقعه، آیه 89)