بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، وجوب حکومت اسلامی الزام آور است تا بتواند احکام الهی را هم چون اقامه نماز، گرفتن زکات، اجرای قوانین قضایی و مانند آن ها را اجرایی کند؛ زیرا هر گونه تحاکم و قضاوت خواهی از طاغوت حرام بوده و ولایت طاغوت باطل است و لازم است به جای طاغوت به ولایت غیر طاغوت تن داد که ولایت الهی است.(بقره، آیه 257؛ نساء، آیه 76)
خدا در قرآن می فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا ؛ آیا ندیده اى کسانى را که مى پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آورده اند ، با این همه مى خواهند داورى و حکومت قضایی میان خود را به سوى طاغوت ببرند، با آنکه قطعا فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند، ولى شیطان مى خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد. (نساء، آیه 60)
پس کفر نسبت به طاغوت برای مومنان لازم است و هرگز نمی توانند در امور قضایی به طاغوت مراجعه کنند؛ و از آن جایی که قضاوت به حوزه امور اجرایی مرتبط است، به طور طبیعی این قضاوت نیازمند اقتدار و زور مشروعی است که تنها برای ولایت الله خواهد بود.
از نظر قرآن، ولایت الله در مظاهر آن جاری است که شامل پیامبر(ص) و نیز مومنانی است که در طول پیامبر(ص) به عنوان مظاهر الهی از ولایت برخوردار هستند. این مومنان بر اساس آیه 55 سوره مائده همان هایی هستند که به عنوان مصداقی از دادن زکات در هنگام یاد کرده و روایت تفسیری از شیعه و سنی آن فرد را امیرمومنان امام علی(ع) معرفی کرده است. از این افراد به عنوان اولی الامر یاد شده است که به نصب الهی و حکم پیامبر(ص) ولایت یافته اند.
خدا در قرآن قبل از نفی حکومت طاغوت و مراجعه به سوی آنها در آیه قبل از آن می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را نیز اطاعت کنید پس هر گاه در امرى اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به خدا و پیامبرش عرضه بدارید این بهتر و نیکفرجامتر است. (نساء، آیه 59)
از آن جایی که ولایت مظاهر الهی در برابر ولایت طاغوت قرار می گیرد، لازم است که این ولایت حتی پس از معصومان و در زمان غیبت نیز وجود داشته باشد؛ زیرا مرگ یا هر امر دیگر نمی بایست مانع از مراجعه به حکومت اولیای الهی و انکار ولایت طاغوت شود؛ خدا در این باره می فرماید: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ؛ و محمد جز فرستاده اى نیست که پیش از او هم پیامبرانى آمده و گذشتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به گذشته خودتان باز می گردید؟ و هر کس به گذشته خود بازگردد، هرگز هیچ زیانى به خدا نمى رساند؛ و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى دهد. (آل عمران، آیه 144)
از این آیه به دست می آید که آنان از دین بر می گشتند نه که از جنگ فرار می کردند؛ در حالی که باقی بودن بر دین اسلام در هر حالی حتی مرگ و شهادت پیامبر(ص) لازم است. هم چنین از آیه به دست می آید که اهداف اصلی چون دین، عقیده، ایمان و نظام سیاسی اجتماع و مانند آن ها قایم به شخص یا اشخاص نیست، بلکه بر اساس اصولی اساسی و تشکیلاتی است که هماره باقی و برقرار است و مرگ یا شهادت رهبری موجب نمی شود تا انسان از آن اصول دست بردارد.
بی گمان بازگشت به جاهلیت قبل از اسلام، دارای مصادیقی است یکی از آن ها ولایت طاغوت به جای ولایت الهی است. از این روست که در روایت عدم پذیرش ولایت الهی ، به عنوان مرگ جاهلیت مطرح شده است. پیامبر(ص) می فرماید: معروف پیامبر اکرم است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است».(سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، 1415ق، ج2، ص252؛ شیخ صدوق، کمال الدین، 1395ق، ج2، ص410)
ابن ابی یعفور نقل میکند: از امام صادق(ع) درباره گفتار پیامبر اسلام: «مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد، مرگش، مرگ جاهلی است» پرسیدم که آیا مقصود مردن در حالت کفر است؟ امام صادق(ع) فرمود: مردن در حالت گمراهی است. عرض کردم: هر که در این زمان هم بمیرد و او را پیشوایی نباشد، مرگش، مرگ جاهلیت است؟ فرمود: آری.(کلینی، الکافی، 1407ق، ج1، ص376)
علامه مجلسی روایت «من مات» را متواتر در منابع شیعه و اهل سنت دانستهاند.(علامه مجلسی، بحارالانوار، 1403ق، ج8، ص368؛ نگاه کنید: ابن حنبل، مسند احمد، 1421ق، ج28، ص88؛ ابو داوود، مسند، 1419ق، ج3، ص425.)