آیات قرآنی بر اصول خاصی از تبلیغ توجه می دهد که بسیار با اهمیت و اساسی است. این اصول باید در شیوه و روش های تبلیغی مبلغان هماره مد نظر قرار گیرد. برخی از این اصول عبارتند از:
همزبانی فرهنگی: مبلغان برای ابلاغ پیام باید با گیرنده پیام از نظر فرهنگی همزبان باشد؛ زیرا تفاوت های فرهنگی می تواند در پیام رسانی و ابلاغ آن اخلال ایجاد کند؛
همنژادی: افزون بر ارتباط فرهنگی میان گوینده پیام و گیرنده آن ، باید نوعی ارتباط نژادی و قومیتی مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا انسان به خویش هر چند دور خود اعتماد می کند و از همان آغاز جبهه نمی گیرد و به مخالفت خوانی رو نمی آورد. از این روست که قرآن بارها از برادری قومی میان پیامبران و مخاطبان آنان سخن به میان آورده است؛
تبیین گری: از مهم ترین اصول در پیام رسانی توجه به حوزه تبیین گری است. پیام باید به گونه ای ارایه شود که قابل درک برای مخاطبان باشد. از این رو، توجه ابعادی از ویژگی های مخاطبان از جمله توجه به سطح فهم و درک مخاطبان بسیار با اهمیت است. از همین روست که در آیات قرآنی از «بلاغ مبین» یا «بیان» یا «تبیان» سخن به میان آمده و مورد تاکید و اهتمام قرار گرفته است. بیان از واژه «بین» به معنای جدایی است. به سخنی که واژگان و جملات آن به طور واضح و روشن آورده شود و درهم و مخلوط نباشد، بیان می گویند. از همین روست که اعراب گذاری برای درست خوانی و ترتیل خوانی برای قرائت روشن و واضح در دستور کار قرار می گیرد؛ زیرا جملات با وضوح و روشنی ادا می شود و جمله در پایان با وقف و سکوت همراه است تا مخاطب جمله را هضم کرده و امکان تدبر و درک آن فراهم گردد.(مزمل، آیه 4؛ فرقان، آیه 32) در راستای تبیین گری لازم است تا با توجه به سطح فهم و درک مخاطبان، از برهان عقلی، تمثیل روشن و واضح، قصه و مانند آن ها استفاده شود.(فرقان، آیه 33) این گونه است که حجت بالغه تحقق می یابد و کسی نمی تواند مدعی عدم درک و فهم پیام شود.(انعام، آیه 149)
فهم شهودی: پیام به گونه ای باید ارایه شود که هر کسی با توجه به شخصیت خویش بتواند آن را فهم و درک شهودی کند و پیام به جان و قلب او نفوذ نماید. بلاغت سخن و کلام زمانی خواهد بود که این رسایی تنها در واژگان نباشد، بلکه افزون بر رسایی سخن و واژگان در ارایه مفهوم و معنا که از آن به بلاغت یاد می شود و هم چنین افزون بر فصاحت که دلالت بر شیوایی و جنبه زیباشناختی آن دارد، پیام باید به گونه ای بلیغ باشد که بتواند در جان آدمی نفوذ کند. به سخن دیگر، افزون بر سدید و برهانی بودن محتوا و استواری آن، و نیز رسایی و بلاغت در ارایه محتوا و مفهوم، و هم چنین جنبه زیباشناختی شیوایی و فصاحت ، کلام باید به گونه ای باشد که بتواند در فطرت و جان آدمی نفوذ کند. این زمانی رخ می دهد که پیام بر اساس مبانی فطرت آدمی و مطابق و مناسب و متناسب با آن باشد. این گونه است که پیام به جان می نشیند. از همین روست که خدا درباره پیام های قرآنی می فرماید: وَ عِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا؛ و آنان را موعظه کن و برای آنان سخنى بلیغ و رسایی بگو که در جان و دلشان مؤثر افتد و سخن به درون دلهایشان نفوذ کند.(نساء، آیه 63) پس باید رسایی و بلاغت محتوای پیام به گونه ای باشد که به جان و دل مردمان برسد و در آن جا جایی گرد و نفوذ کند. از قدیم گفته اند: هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخن چون از فطرت پاک برآید بر فطرت پاک می نشیند و تاثیر می گذارد. این همان فهم شهودی است که نیازمند بلاغت و ابلاغ شهودی از سوی پیام رسان است.