انسان در مقام نظری باید عالمانه بیاندیشد و سخن بگویید؛ چنان که در مقام عمل نیز باید عاقلانه رفتار کنند. پس نباید با گمانه و ظن سخنی بگوید یا بر اساس شهوت عمل کنند؛ زیرا اندیشه ظنی و رفتار سفیهانه انسان را به نابودی می کشاند. این در حالی است که بسیاری از مردم این گونه هستند: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ؛ جز از ظن پیروی نمی کنند و آن چه هواهای نفسانی می خواهد.(نجم، آیه 23)
خدا از مردمان خواسته است حتی در هنگام سخن گفتن نیز عالمانه سخن بگویند؛ چنان که خودش این گونه است و حتی اگر تمثیل به کار می برد و ضرب المثل می آورد به این معنا نیست که خدا عالمانه گفتن را کنار گذاشته باشد و عوامانه سخن بگوید. سطح سخن گفتن هر چند پایین بیاید باید هماره عالمانه و سدید و محکم و برهانی باشد. اگر انسان به حکمت و هدف عقلانی و عقلایی سخن می گوید نمی تواند حرفی بزند که برخاسته از علم و عقل نباشد، بلکه هم علمی است و هم عقلی. پس سخنی گفته نمی شود که جهل علمی یا جهل عملی داشته باشد.
خدا می فرماید: وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ؛ و این مثلها را براى مردم مى زنیم ولى جز دانشوران آنها را درنیابند. (عنکبوت، آیه 43)
پس خدا اگر ضرب المثل می زند در سطحی می زند که عقلی و علمی باشد نه آن که جاهلانه باشد و یا عوامانه.
مومنان نیز باید همین شیوه را در گفتار و رفتار در پیش گیرند و عالمانه و عاقلانه عمل و رفتار کنند و سخن بگویند و مطالب به سطحی تنزل ندهند که خلاف حکمت و خرد و هدف باشد برای این که مردم راضی باشند یا عوام را خوش آید.