سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که حق کسى را گزارد که حقش را به جا نیارد ، به بندگى او اعتراف دارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :270
بازدید دیروز :662
کل بازدید :2150559
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/2/10
11:4 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

از آن جایی که سیر و سلوک در ملکوت و عالم امری انسان اتفاق می افتد و این نفس انسانی است که در حرکت جوهری به سوی خدای کمال می رود و بر آن است تا از سقوط و هبوط در امان ماند(انشقاق ، آیات 6 تا 9) به طور طبیعی عروج و صعودی که برای نفس تحقق می یابد، همانند عروج در عوالم اسماء و صفات الهی است تا هر صفت و اسمی در او چنان ظهور و تجلی یابد که سالک متحقق به آن صفت و اسم الهی شود. بر همین اساس، سالک در سیر عروجی خویش در منازل صفاتی و اسمایی فرود می آید.

این نزول در منازل صفاتی و اسمایی نخست نیازمند معرفت و سپس نیازمند مظهریت به شکل ملکه و در نهایت مقام است؛ به طوری که آن صفت در وی چنان تثبیت شود که قوام و ستون اصلی وجودی او شده و شاکله وجودی او را شکل بخشد. پس شخص باید در گام نخست در منزلی از اسماء و صفات الهی فرود آید و با تکرار ذکری آن اسم مذکور را در خود تجلی ملکاتی و مقوماتی دهد و متحقق به آن اسم و صفت شود.

بنابراین، سالک هماره باید از خواهد بخواهد در مسیر عروجی او را محافظت نماید و در چارچوب صدق ورود به منزلی و خروج از منزلی را به انجام رساند: وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا ؛ و بگو: پروردگارا! مرا در هر کارى به طرز درست داخل کن و به طرز درست‏ خارج ساز ! و از جانب خود براى من تسلطى یارى‏ بخش قرار ده! (اسراء، آیه 80)

پس در سیر و سلوک انسان باید نفس خویش را به دست خدایی دهد که معرفت بخش و سلطه بخش بر امور است. از این رو، باید با تسبیح و گفتن سبحان الله، اسراء را از خدا بخواهد تا خدا به عنوان وکیل در ساحت تفویض او را به سیر و سلوک عروجی ببرد.(اسراء، آیه 1)

پس سیر در منازل و مقامات نیازمند تزکیه الهی و سلطان و اسراء خدایی است. از این رو، از خدا باید بخواهد تا در تنزلات اسمایی و صفاتی دستگیر او باشد و در هر منزلی به او برکتی عطا کند که آن صفت و اسم الهی در وی ماندگار باشد؛ زیرا برکت مانند برکه آب ، نعمتی ماندگار و پر فواید است. پس هم چون حضرت نوح(ع) در سیر خویش و اسرائی که خدا می دهد از خدا چنین بخواهد: وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ؛ و بگو : پروردگارا! مرا در جایى پربرکت فرود آور که تو نیکترین مهمان‏نوازان و فرود آورانی هستی! (مومنون، آیه 29 )

نیاز سالک الی الله در هر منزلی، بهره مندی از توجهات خاص الهی است تا بتواند از ابتلائات آن منزل به سلامت و صدق در گذرد و عبور کند.(مومنون، آیه 30)

البته باید توجه داشت که سالک الی الله در هر منزلی که وارد می شود، به عنایت خدایی است. هم چنین در هر منزلی دو امر اتفاق می افتد: 1. نزول سالک در منزل تجلیات اسمایی و صفاتی؛ 2. تنزل تجلیاتی اسماء و صفات الهی؛ زیرا خدا در هر منزل با توجه به معرفت، ظرفیت و سعه و ضیق وجودی یعنی همان شرح و ضیق صدری انسان است که تجلیات صفاتی و اسمایی دارد، نه در حدّ و اندازه صفات و اسمایی فعلی خویش.

هم چنین باید هماره این نکته ظریف و لطیف را یاد آور شد که هماره صفات عین ذات الهی و هم چنین نفس ذات الهی در منطقه ممنوع قرار دارد و هیچ سالک و سائری را به آن مناطق دسترسی نیست؛ پس  آن چه تنزل تجلیاتی دارد تنها همان اسماء و صفات فعلی الهی است؛ نه چیز دیگر.

وقتی سالک در منزل تجلیات صفاتی و اسمای فعلی الهی منزل کرد، مدتی نیاز دارد تا آن صفت در وجودش تثبیت شود و این گونه در آن منزل مقام می یابد؛ یعنی صاحب اقامه می شود؛ زیرا نزول ممکن است به اندکی تحقق یابد و شخص در حالی به آن منزل در آید و سپس از آن بیرون آید و متحقق به صفت و اسم آن منزل نشده و آن اسم و صفت حقیقت وجودی و شاکله هستی او نشود؛ اما اگر به سالک توانست آن را در خویش تحقق بخشد، آن حالت نخست ملکه و سپس مقام او شده و در وی استقرار و تثبیت می یابد.

از نظر قرآن، هر کسی از صفتی مستقر و مقوم ذات در بهشت خویش بهره می برد و خلود از آن چنین صفاتی است؛ پس هر اهل هشت بهشت، دارای صفتی مستقر و مقام در همان منزل تجلیاتی خویش است: خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ؛ در آنجا جاودانه خواهند ماند چه خوش قرارگاه و مقامى (فرقان، آیه 76)؛ چنان که سالک ساقط و ملاقات کننده فقط با اسمای جلالی در دوزخی قرار می گیرد که تنزلات تجلیاتی اسمای جلالی پس از استقرار و مقام در ذات این بنده ساقط است؛ چنان که می فرماید: إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا؛ و در حقیقت آن دوزخ بد قرارگاه و جایگاهى است.(مومنون، آیه 66)

دلیل بر این مطلب غیر از این آیات، آیاتی دیگری است که بیان می کند هر کسی خود بهشت و دوزخ خویش است و آن را می سازد.(کهف، آیه 49؛ واقعه، آیه 89؛ همزه، آیات 5 تا 9؛ و آیات دیگر)

سالک وقتی در منزلی وارد می شود و تنزلات تجلیات اسماء و صفات فعلی الهی بر او می تابد، پس از مدتی آن تجلیات در وی برکت می یابد و ملکه و مقوم ذات او می شود. البته این ملکه و مقوم شدن با توجه با ظرفیت وجودی اوست. پس هر ذکری که بر دل او بر اساس معرفت و تعلیم ربوبی وارد شد، به اعتبار اتحاد ذکر و ذاکر و مذکور ، آن مذکور در ذات سالک در همان حد و اندازه ای است که استعداد و ظرفیت پذیرش تجلی را دارا است؛ زیرا تنزل اگر فراتر از ظرفیت وجوید سالک باشد، آن سالک یا هر چیز دیگر به تنزلات تجلی الهی که در مرتبه بالاتر رخ داده فرو می پاشد و ماهیت خود را از دست می دهد.(اعراف، آیه 143)

پس بر اساس اتحاد ذکر و ذاکر و مذکور و فرق میان سالکان در ظرفیت وجودی و نیز تنزلات تجلیاتی مذکور بر اساس ظرفیت ذاکر، سالک ذاکر متحقق به همان درجه و مرتبتی است که ذات سالک می طلبد. از این روست سالک ذاکر در مرتبت زبانی و حسی و عالم ملکی، وقتی در منزل و مقام شافی قرار می گیرد، شفا را در اسباب ملکی و حسی چون دارو و پزشک می یابد؛ در حالی که سالک در منزل و مقام «جبروت» یا «لاهوت» وقتی ذاکر به اسم شافی و صفت شفا و متحقق به آن است، به سبحانک اللهم و بسمله ، درمان می کند و «کن فیکون» می کند. پس به مقام امری بسنده کرده و نیازی به اسباب ملکی و ناسوتی ندارد؛ زیرا در مقام ملکوتی برتر است. از همین روست که خدا درباره حضرت نوح (ع) می فرماید که ایشان با بسمله کشتی را به حرکت در می آورد یا باز می داشت: وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ؛ و نوح گفت: در آن سوار شوید به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش! بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.(هود، آیه 41)

پس هر کسی مرتبت مقامات عالی می خواهد می بایست با اعمالی صالح و بندگی خدا در چارچوب صراط مستقیم اسلام و شریعت آن (آل عمران، آیات 19 و 84؛ شوری، آیه 13) به این مقامات برسد و آن را در خود تثبیت کرده و متحقق به آن ها در مراتب عالی جبروتی و لاهوتی شود نه ملکی و ملکوتی برزخی؛ چرا که این مقامات و جایگاه های ثابت و مستقر تنها برای کسانی است که سالک کمالات در تمامیت آن باشند؛ جایگاهی که خدا می فرماید: خَیْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِیًّا؛ جایگاهش بهتر و محفلش آراسته‏ تر است.(مریم، آیه 73)

خدا در باره دست یابی به آن مقام محمود دانسته می فرماید: وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ؛ و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو به منزله زیادت و نافله‏ اى باشد امید که پروردگارت تو را به مقامى محمود و ستوده برساند. (اسراء، آیه 79) پس در جایگاهی می نشنید و دیگر از آن رانده و دور نمی شود که برتر از آن نیست: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ؛ در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانایند. (قمر، آیه 55)