سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیفته دانش، داناترین مردم است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :497
بازدید دیروز :662
کل بازدید :2150786
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/2/10
8:52 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

یکی از مهم ترین مسایل قرآنی، مساله اتحاد انسان با عمل خویش است که در آیات بسیاری به اشکال و امثال گوناگون مطرح شده است. از همین روست خدا می فرماید: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ؛ بگو: هر کسی بر اساس شخصیت و شاکله خود عمل می کند.(اسراء، آیه 84)

هم چنین می فرماید: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا؛ روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده حاضر شده مى یابد و آرزو مى ‏کند کاش میان او و آن کارهاى بد فاصله‏ اى دور بود.(آل عمران، آیه 30)

یا می فرماید: وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا؛ و آنچه را انجام داده‏ اند حاضر یابند.(کهف، آیه 49)

یا می فرماید: مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ هر کس عزت و سربلندى مى‏ خواهد سربلندى یکسره از آن خداست،‏ سخنان پاکیزه به سوى او بالا مى ‏رود و کار شایسته به آن رفعت مى ‏بخشد.(فاطر، آیه 10)

این حضور هرگز بیرونی نیست، بلکه حضور درونی است؛ یعنی هر چیزی از عقاید و اعمال، جزو ذات شخص و شخصیت او می شود. پس وقتی عمل بالا می رود، این شخص و شخصیت است که بالا می رود و رفعت می یابد و وقتی سقوط می کند، این شخص و شخصیت است که سقوط می کند.

البته اتحاد هر کسی با اعمال خویش در یک مرتبه و درجه نیست، بلکه دارای مراتبی است که به سطح معرفتی، ادراکی و ملکه یا مقوم شدن بر اساس تکرار عمل بستگی دارد. به سخن دیگر، اموری نقش کلیدی در ایجاد مراتب اتحاد دارد که شامل کیفیت معرفت و حتی کمیت عمل و تکرار آن دارد. پیش از این که این مطلب توضیح داده شود، باید اصولی مد نظر قرار گیرد که شامل موارد زیر است:

  1. امور معنوی دارای درجات و مراتب متعددی است. از همین رو، خدا در قرآن از درجات و مراتب اسلام، ایمان(حجرات، آیه 14؛ مائده، آیه 83)، تقوا(مائده، آیه 83)، یقین(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95) و مانند آن ها سخن گفته است؛

  2. انسان موجودی دارای کرامت ذاتی(تین، آیه 4) و دربردارنده همه اسماء و صفات الهی(بقره، آیه 31 ) با مقتضیات و ظرفیت متاله و خدایی شدن، مظهریت یابی تمام اسماء و صفات کامل اوست. پس انسان می تواند با عبادت خود را به مراتبی برساند که مظهر خدا و ربوبیت او شود.(بقره، آیه 138؛ آل عمران، آیه 79)

  3. انسان به سبب وجود اراده و اختیار می تواند بر خلاف مسئولیت الهی خویش به جای عبادت تقوایی (ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21) و خلافت الهی(بقره، آیه 31) در مسیر دیگری حرکت کند و الهامات تقوایی و فجوری و قدرت تشخیص حق و باطل، خوب و بد، گرایش و گریزش راستین را دفن و دسیسه کرده و فطرت الهی خویش را مدفون سازد و فتیله چراغ فطرت را به سوی خاموشی تمام بکشاند(شمس، آیات 7 تا 10) و به جای متاله و خدایی و خلیفه الهی شدن، آن را تباه سازد؛

  4. انسان دارای ماهیت جنس الاجناسی است؛ به طوری که تا زمانی که در دنیا است، جنس الاجناسی است که می تواند ماهیات انواع گوناگونی از پست ترین یعنی جمادات مانند سنگ سوخت چون زغال سنگ(بقره، آیه 24؛ تحریم، آیه 6)، تا نباتات چون هیزم خشک دوزخ(جن، آیه 15) تا حیوانات از چارپایان (اعراف، آیه 179) و وحوش(تکویر، آیه 5) تا برترین و بالاترین مخلوقات و آفریده یعنی فرشتگان کروبی و عالین(ص، آیه 75) را برای خود تحقق دهد. در این مرتبه است که انسان خود روح، ریحان و بهشت نعیم می شود(واقعه، آیه 89) ؛ چنان که ساقطین خودشان دوزخ می شوند.(همزه، آیات 6 و 7)در حقیقت پس از اجل مسمای انسان در دنیا است که انسان ماهیت و هویت خویش را به طور کامل به دست می آورد و مشخص می شود جزو کدامین انواع ترکیبی جدید است که خود نوعی انشاء است. از همین رو، باید گفت هر فرد انسانی نه تنها نوعی منحصر به فرد، بلکه جنس الاجناس منحصر به فردی است که تحت آن انواع گوناگونی قرار می گیرد.

  5. اتحاد عمل و عامل یکی از مهم ترین اصول قرآنی است؛ در حقیقت همان طوری که عمل هر کسی بازتابی از شخصیت و شاکله وجودی اوست(آل عمران، آیه 84) هم چنین هر عملی به عنوان تاثیر متقابل شخصیت و شاکله هر انسانی را می سازد. از همین روست که انسان با عمل خویش روح و ریحان و بهشت می شود یا دوزخ و آتشی که دوزخیان مراتب دیگر را در درکات دوزخ می سوزاند.(همزه، آیات 6 و 7 و آیات دیگر)

  6. اتحاد عمل و عامل زمانی رخ می دهد که شخص نسبت به آن عمل در همان سطح خود معرفت و علم داشته باشد و آن را با تکرار نخست ملکه و سپس مقوم ذات خویش کند. از همین روست که در آیات قرآنی گاه در قالب فعل های ماضی از «اتقوا» یا «عملوا» به معنای تقوای پیشه کرد و یا کاری را انجام داد، سخن به میان می آید؛ و گاه دیگر با فعل مضارع دلالت کننده بر استمرار چون «یتقون» یا «یعملون» به معنای تقوای پیشه می کند و یا کاری را انجام می دهد، سخن به میان می آید؛ و گاه دیگر با عناوین اسمی به جای فعلی چون «صالحین» و «متقین» سخن گفته شده است؛ زیرا این مراتب اسمی بیانگر آن است که آن چیزی مانند صلاح و تقوا جزو ملکه و مقوم ذات شخص شده است. از همین روست که خدا صحت فعلی را به تقوا نسبت می دهد، ولی قبولی فعلی را به متقین یعنی دارنده اسمی نسبت می دهد که آن امور ملکه و مقوم آنان شده است.(مائده، آیه 27) پس انسان برای رسیدن به مرتبت اتحاد باید درباره آن موضوع شناخت یابد و با تکرار آن را جزو ملکه و مقوم ذات خویش در آورد. مرتبت ملکه در آیات قرآنی با عنوان «صبغه» مطرح شده که به معنای رنگی شدن و رنگ گرفتن است.(بقره، آیه 138) اما مرتبت مقوم با عنوان «قوامین» بیان شده است.(مائده، آیه 8) البته کسی که رنگ گرفته به طور طبیعی آثار قوامیت در ذات را دارا است؛ زیرا عرض بازتابی از جوهر در این امور است و جوهر شخص رنگ مثلا خدایی گرفته که آثار آن در رفتار و گفتار خودنمایی می کند. خدا از انسان ها می خواهد در بسیاری از امور چون قسط و نماز و مانند آن ها با تکرار عمل و کیفیت بخشی به معرفت و عمل خویش آن را مقوم ذات کنند و با اقامه آن ها  اتحاد در مراتب عالی و برتر را تجربه کنند.(بقره، آیه 110؛ مائده، آیه 8؛ حدید، آیه 25)

البته در این جا اصول دیگری نیز مطرح است، ولی برای بیان مقصود به همین میزان بسنده می شود. با توجه به این اصول و مانند آن ها می توان دریافت که انسان اتحاد انسان با عملی چون ذکر یا علم یا تعقل ، اتحادی در یک درجه و مرتبه نیست، بلکه اگر ذاکر خدا تنها در مرتبه حسی و زبانی به ذکر اشتغال داشته باشد، این اتحاد میان ذکر و ذاکر و مذکور در همان سطح و مرتبت حسی است و از آن فراتر نمی رود؛ به سخن دیگر، کسی که گرفتار ملک است و از نظر معرفتی از آن تجاوز نکرده و به عوالم دیگر غیبت چون ملکوت ایمان ندارد، نمی تواند ذاکر ذکری از مذکور باشد که در مرتبت غیب ملکوتی است. از همین روست که خدا درباره بلعم باعورا می فرماید : وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ؛ و اگر ما می خواستیم و مشیت داشتیم هر آینه او را رفعت می دادیم و بالا می بردیم به سمت ملکوت آیات ما ؛ ولی او خلود به سوی زمین یافت و از هواهای نفسانی پیروی کرد.(اعراف، آیه 175)

پس هر کسی بر اساس معرفت خویش مراتب اتحاد با عمل را به دست می آورد. البته این اتحاد در هر مرتبه ای ملکی و ملکوتی آثار خود را دارا است.

پس وقتی سخن از اتحاد عمل و عامل است، مراد آن است که آن چیزی که عمل شده و فعل آدمی یعنی مفعول است، جزو ذات انسان می شود. از همین رو، سخن از اتحاد فعل و فاعل و مفعول یا ذکر و ذاکر و مذکور یا عقل و عاقل و معقول؛ یا مانند آن ها به معنای آن است که معقول و مذکور با ذات انسانی یکی می شود. بنابراین، هر ذکری در هر مرتبت معرفتی و میزان کمیت و کیفت آن با مرتبت دیگر متفاوت است و فرق می کند. پس نباید از کسی که در مرتبت معرفتی پایین است نباید انتظار داشت از ذکر همان اندازه بهره برد که شخص در مراتب عالی از آن بهره مند است. ممکن است هر دو «بسمله» یعنی بسم الله الرحمن الرحیم بگویند، ولی بسمله این شخص کجا و بسمله ولی الله کجا؟! ولی الله با بسمله خویش بر آب می رود و «کن فیکون» می کند و بیمار شفا می دهد و مرده زنده و احیا می کند ، در حالی که بسمله ملکی زبانی، تنها تاثیر ملکی دارد یا بسمله کسی که در مرتبت ملکوتی برزخی است همان اندازه برزخی از ملکوت تاثیر می گذارد، نه ملکوتی در عالم جبروت یا دیگر عوالم.

به هر حال، اتحاد ذکر و ذاکر و مذکور در همه مراتب تحقق می یابد، با این تفاوت که برای هر یک از آن ها در همان سطح مرتبت معرفتی و اتحاد ملکه ای یا مقومی تاثیر و آثار است نه کم تر یا بیش تر. پس تهلیل ، تکبیر، تحمید و تسبیح ذاکر ملکی با ذاکر ملکوتی برزخی با ذاکر ملکوتی جبروتی فرق بسیار دارد. بنابراین نباید انتظار مشابه و همانندی میان ذاکران مراتب ملکی و ملکه ای مقومی داشت؛ چنان که دعاهای هر یک نیز در اجابت یکسان نیست.