از نظر قرآن، مردم به طور فطری اهل عدالت هستند؛ زیرا انسان ها بخشی از هستی هستند و از آن جایی که همه هستی و آسمان ها و زمین بر اساس عدالت استوار شده است، چنان که پیامبر(ص) فرموده است: بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْض؛ آسمان ها و زمین، با عدالت، پا برجا مى مانند.(عوالى اللآلى ، ج 4، ص 103.) پس به طور طبیعی انسان ها خودشان بر عدالت استوار شده اند و خروجی طبیعی آنان نیز رفتاری عادلانه است. از این روست که حتی کافران نیز اهل عدالت هستند و در نظام زندگی خود عدالت را مراعات می کنند؛ بر همین اساس است که قوانین عادلانه اصل حاکم بر همه بشریت است و انسان به طوری فطری و عقلایی این گونه زندگی و عمل می کنند.
اما مراعات بیش تر از این اصول عقلایی و فطری، مانند اصول اخلاقی در دو سطح احسان و اکرام تنها از کسانی صادر می شود که افزون بر اصل عقلایی فطری به ربوبیت خدا و به ویژه معاد و حسابرسی آن اعتقاد داشته باشند. از همین روست که خدا در آیاتی به این مساله توجه می دهد؛ از جمله می فرماید: وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ ؛ و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید پس به خوبى و زیبایی از خطا دیگران صرف نظر کن! و صفحه را ورق بزن تا صحفه دیگری سپید از خطا برای دیگران باز کنی!(حجر، آیه 85)
پس کسانی به اصول اخلاقی از جمله عفو و گذشت از خطای دیگران می پردازند که به قیامت و حسابرسی آن باور دارند. این افراد افزون بر تعلیمات الهامی فطری (شمس، آیه 8؛ روم، آیه 30) به سبب همان عدالت گرایی فطری و عمل به اصول عدالت فطری و کسب تقوایی فطری، شایسته بهره مندی از تعلیمات خاص وحیانی تشریعی(بقره، آیات 2 و 3) به ویژه وحی قرآنی شده اند؛ از همین رو، نه تنها اهل احسان عفوی هستند، بلکه به احسان اکرامی عمل می کنند و مانند مرغ مادری بالهایش را به مهربانی بر سر مومنان می گستراند: وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ. ?نگاه کنید: حجر، آیات 87 و 88)
پس از نظر قرآن، اصل مقابله به مثل و اصول مبتنی بر آن که اصل عدالت فطری و عقلایی است، اصل حاکم بر طبیعت بشر است؛ اما خوشخویی در سطح احسان و اکرام و پای بندی به اصول اخلاقی در سطح محاسن و مکارم اخلاقی ویژه معادباوران و حساب باوران رستاخیز است.