از نظر قرآن، انسان فطری به حقایق حتی غیبی علم شهودی دارد و همان طوری که جهان محسوس، مشهود اوست، جهان غیب نیز مشهود اوست؛ اما اندک اندک آن چیزی که در نزدش حاضر و مشهود است، از چنین حالتی بیرون می رود. این گونه است که انسان نسبت به حاضر دچار غفلت می شود و ملتفت و متوجه آن نیست. سپس این غفلت موجب می شود تا به گناه گرایش یابد و خطا و اشتباهاتی را مرتکب شود که برآیند و نتیجه آن نیز قرار گرفتن پرده ای بر نفس در مرتبه قلب ادراکی است که مسایل را به فقاهت ژرف اندیشانه درک و فهم می کند. پس دیگر چنین ادراکی از نفس در مرتبه قلب نیست؛ زیرا قلب به زنگار گناه دفن و دسیسه شده (شمس، آیات 7 تا 10) و پرده بر دیدگان بصیرت بین او افتاده است.(بقره، آیه 7)
البته در هنگام مرگ، این پرده از چشم و قلب و نفس او برداشته می شود و انسان از غفلت بیرون آمده و متذکر حقایق می شود و حقایق هستی از غیب را هم چون عالم شهادت می نگرد و به همان تیزبینی مشاهده می کند. خدا می فرماید: لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ؛ به تحقیق در غفلتی از این حقیقت بودی. پس پرده تو را از فرو افکندیم و دیدگانت امروز تیزبین شده است.(ق، آیه 22?
از این آیه به دست می آید که پرده بر دیدگان آدمی است نه پرده بر حقایق هستی. این پرده همانند یک عینک بر چشم آدمی است تا حقایق را نبیند و از آن غافل باشد یا حقایق را چنان که هست نبیند. اینک با مرگ این پرده از چشم انسان برداشته می شود و او حقایق هستی را چنان که هست می بیند.
البته از حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین امام علی روایت است که فرمود: لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِیناً؛ اگر پرده برداشته شود هیچ به یقین من افزوده نمی شود.(مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج1، ص317.)
البته این بدان معنا نیست که پرده ای نیز بر دیدگان آن حضرت(ع) است؛ بلکه این سخن ایشان ارشاد است به نفی موضوع؛ یعنی برای من پرده نیست، نه اینکه پردهای هست و اگر پرده کنار برود برای من تفاوت نمیکند؛ چون اگر پرده باشد، یقیناً تفاوت میکند. بنابراین همان طوری که پرده بر حقایق و چیزهای هستی نیست، بر دیدگان ایشان و اولیای الهی هم پرده ای نیست؛ اما ما با کارهای خویش آن نفس ملهمه را گرفتار می کنیم و پرده می افکنیم؛ وگرنه کسی که بر اساس نفس ملهمه عمل کند از همان جا یک راست به نفس مطمئنه می رسد که در مقام «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»(قمر، آیه 55) می نشیند و از آن منظر به هستی می نگرد. پس هیچ حقیقتی در همین دنیا بر او پوشیده نیست.