آیا معیت برخی در غار شرافت و فضلیتی برای آنان است؟ این معیت چه با رسول الله باشد؛ چه معیت خدا باشد هیچ فضیلتی ندارد؛ زیرا معیت خدا با انسان ها در قرآن به اشکال چهار گانه مطرح است:
1.معیت عمومی خدا با همه چیز: از نظر قرآن هر چیزی با معیت خداوند است که وجود و بقا دارد؛ بنابراین، فقدان معیت خداوند به معنای نیست و نابودی آن چیز است؛ زیرا خدا مقوم ذاتی هر چیزی است و هر چیزی از وجود خدا و افاضات اوست که هستی می برد و بقایش تضمین می شود. پس این معیت مقومی برای هر چیزی از جمله انسان یک معیت فضلیتی نیست، مگر همان فضلیت وجود و موجود بودن، در مقابل عدم و نیست بودن. البته معیت خداوند نسبت به مقام فعل خدا و افاضات است نه از مقام ذات یا صفات عین ذات. خداوند درباره معیت عمومی می فرماید: هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ؛ هر جا باشید خدا با شما است.(حدید، آیه 4)
2.معیت خاص با اولیای الهی: گاه خدا درباره معیت خود با مومنان ، پیامبران و اولیای الهی سخن به میان آورده و فرموده است: أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ(بقره، آیه 194?، إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(عنکبوت، آیه 69)، مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا(نحل، آیه 128) و قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَری؛ و خدا به موسی و هارون گفت: شما دو نفر مترسید؛ چرا که من با شما هستم می شنوم و می بینم.(طه، آیه 46)
3.معیت خاص با کافران: این معیت با کافران برای تهدید آنان است؛ این که می گوید من با شما هستم و همه احوال شما را زیر نظر دارم و این گونه نیست که از حکومت و حکم من بیرون باشید. خدا درباره معیت با کافران می گوید: یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا؛ کارهاى نارواى خود را از مردم پنهان مى دارند ولى نمى توانند از خدا پنهان دارند و چون شبانگاه به چاره اندیشى مى پردازند و سخنانى مى گویند که وى بدان خشنود نیست، او با آنان است؛ و خدا به آنچه انجام مى دهند، همواره احاطه دارد.(نساء، آیه 108)
4.معیت خدا با مومن و کافر: گاه خدا در یک جمله از معیت خود با کافر و مومن سخن به میان آورده و فرموده است: قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ؛ خدا به موسی و هارون فرمود: نه چنین نیست! نشانه هاى ما را براى آنان ببرید که ما با شما شنونده ایم. (شعراء، آیه 15) پس در این جا خدا از معیت خود پیامبران با فرعونیان سخن گفته است.
خدا در قرآن درباره پیامبر(ص) و نفر دومی که در غار با ایشان بود فرموده است: لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا؛ اندوهگین مباش به راستی خدا با ما است.(توبه، آیه 40)
با توجه با این چهار طائفه باید گفت که معیت خدا در غار از مصادیق معیت تشریفی الهی برای نفر دوم نیست، بلکه می تواند مانند طایفه چهارم باشد که مومن و کافر را با هم آورده است. هم چنین نهی از حزن به نفر دوم خود دلیل بر آن است که از ایمان استقامتی برخوردار نبوده است که حزن را می زداید. خداوند می فرماید: خدا می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ؛ محققا کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگى کردند، بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد. (احقاف، آیه 13) در جایی دیگر نیز فرموده است: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ؛ در حقیقت کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آیند و مى گویند: هان بیم مدارید و اندوهگین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید. (فصلت، آیه 30) پس وجود حزن و اندوه در نفر دوم خود دلیلی بر آن است که وی در چنین مرتبتی ایمان استقامتی نبوده است تا خوف و اندوه از او زایل شود.
به هر حال، معیت در غار چه با رسول الله و چه خدا با آنان دلیل بر فضلیتی برای دومی نیست که مدعی اولویت شد و غضب خلافت کرد و بر جایگاه ولی الله تکیه زد و با نص صریح رسول الله (ص) به صراحت مخالفت کرد در حالی که فرموده بود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه ؛ هر کسی من او را مولی و سرپرست هستم پس این علی مولا و سرپرست اوست.