سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روز قیامت سه تن شفاعت می کنند : پیامبران، سپس دانشمندان و پس از آن شهیدان . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :131
بازدید دیروز :302
کل بازدید :2147236
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/2/2
6:2 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

شش سالش می‌شود. می‌‌گفت: این عمه و شوهر عمه هم فیلم هستند. یک جوری رفتار می‌کنند که انگار دارند فیلم بازی می‌کنند. بچه حق هم داشت. وقتی به دور و بری‌هایش نگاه می‌کند، می‌بیند این‌ها بر خلاف همه آشنایان و اقوام یک جوری رفتار می‌کنند که گویی دارند فیلم بازی می‌کنند. می‌گفت: شوهر عمه از عمه اجازه می‌گیرد چه بخرد چه نخرد. البته مهدی رضا این را نگفت ولی اگر در پای تفسیر بزرگترهایش از این زندگی عمه و شوهر عمه می‌نشستید، حتما می‌گفتند: این شوهر عمه، زن ذلیل است. خودشان که می‌گویند تفاهم و به خاطر آن که یکی بیش تر از آن حد و اندازه‌های تفاهم است از این رفتارشان به حسن تفاهم نیز تعبیر و تفسیر می‌کنند.

البته این طوری نیست که هیچ اختلافی پیدا نکنند ولی به هر حال با کوتاه آمدن یکی مساله حل می‌شود.

این چند تفسیر و تعبیر از یک زندگی است. البته به نظرم آن طوری که گفتند نیست. نه این که می‌خواعم خدای نکرده توجیه به نفع کنم، بلکه از آن جهت که " هر کسی از ظن خود شد یار من؛ و ز درون من نجست اسرار من".

اگر مهدی رضای شش ساله این گونه زندگی را فیلم می‌بیند، چون تنها در فیلم‌ها دیده که این گونه ارتباط میان زن و شوهرهای فیلمی وجود دارد. اگر بپذیریم که د رفیلم ها الگوهای برتر  و زندگی‌ها نمونه و موفق را نشان می‌دهند، پس به اعتبار این که «حرف حق را از بچه بشنو» باید گفت این دو نفر طبق همان الگوی برتر زندگی می کنند، با همه فراز و نشیب‌های زندگی و مشکلاتی که گریبان‌گیر یک زندگی به نحوی طبیعی آن می‌شود که عبارت استد از درگیری‌ها و هم چنین مدیریت بحران.

اما اگر فرض را بر این بگذاریم که الگوهای فیلم الگوی برتر و نمونه عالی از یک زندگی موفق نیست و در حقیقت یک نگاه و شیوه غلط از زندگی را ترویج می‌کند (چنان که بسیاری از دوستانم چنین اعتراضی دارند که با این همه مشکلات موجود در جامعه در فیلم‌های ایرانی الگوی نادرستی از زندگی خانوادگی تبلیغ می‌شود، چه در رفتار میان زن و شوهر و چه در رفتار کودکان و چه موارد دیگر ... و می تولان همه آن ها را در این فیلم‌ها ردگیری کرد و بیان آن مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود) در این صورت باید این الگوی مطرح را زیر سوال برد، چنان که به نظر همین مهدی رضا « من می‌خواهم مثل پدرم باشم» به نظر او پدرش نوعی اقتدار را اعمال می‌کند که سازنده و مفید است، زیرا جایگاه هرکسی در این ساختار از زندگی مشخص و معین است. هر کس در چارچوب یک ساختار مقرراتی مشخص رفتار خود را هدایت و برنامه‌ریزی و تنظیم می‌کنند. به طوری که خروج هر یک از دایره مقررات و ساختار نه تنها نابخشودنی بلکه همراه با تنبیهات گاه شدید و اعتراضات مکرر همراه خواهد بود. در این شیوه از زندگی که مبتنی بر عدالت و در چارچوب مقررات و قوانین تنبیهی آن است دیگر جایی برای احسان وجود ندارد. در حقیقت عدالت صرف و محض و بدون هیچ گونه انعطاف از قوانین و مقررات حاکم بر تعاملات جمعی است و نقش عاطفه و احسان یا کم رنگ و یا اصولا نادیده گرفته می‌شود.

البته تفسیری دیگری از این زندگی وجود دارد که در آن تفسیر  ما با نگاهی دیگر مواجه ایم؛ به طوری که در آن احسان نیز امکان تنفس می‌یابد.

به نظرم شدت و ضعف همین احسان افزون بر عدالت موجب می‌شود تا زندگی‌ای از نوعی تفاهمی یا حسن تفاهمی و یا ذلیلی می‌شود...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


85/1/3::: 8:17 ص
نظر()