این که گفته می شود خداوند یکتا و یگانه و به عربی گفته می شود احد و واحد، مراد از آن وحدت عددی نیست که از اعراض است. اصولا وقتی خداوند می فرماید: قل هو الله احد؛ بگو همو الله یکتا و احد است. این احدیت به معنای واحدیت نیست؛ چنان که واحدیت نیز به معنای یکی عددی نیست. وحدت عددی چنان که گفته شد از کم متصل یا کم منفصل جزو اعراض است که خود آن عارض بر جوهر است. جوهر و عرض جزو خواص ماده است و چون خداوند مادی نیست، نمی توان از کمیت عددی خداوند سخن گفت.
بنابراین، وقتی ما از وحدت خدا و یکتایی و یگانگی او در دو مرتبه احدیت و واحدیت سخن به میان می آوریم، مراد از آن وحدت عددی نیست، بلکه مراد وحدت شخصی و وحدت سعی است که همه هستی را از ازل و ابد پر کرده است و جایی برای دومی نیست. این واحدیت به معنا و مفهوم آن است که دومی ندارد؛ در حالی که وحدت عددی در برابرش دوم و سوم است.
به سخن دیگر، وحدت عددی نظیر کثرت عددی زیر مقوله کمّ است؛ حال کمّیت چه متّصل، چه منفصل، جزء اعراض است؛ و شکی نیست که عرض بعد از جوهر است. پس جریان جوهریّت و عرضیّت در این مراحل نازل عالم خلقت است؛ و قدری که بالاتر برویم وحدت عددی نیست، بلکه وحدت شخصی و وحدت سعی است. این ازل و ابد که فیض خداست و رحمت رحمانیه الهی است که «وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»، این دومی ندارد، بلکه این یکی است که از آن یکی صادر شد.
پس وقتی ما از وحدت وجود و وحدت موجود سخن به میان می آوریم، مراد وحدت شخصی وجود است که در ساختار صمدیت همه هستی را پر کرده و جایی خالی و اجوف به جا نگذاشته است.