احکام به سبب مصالح و مفاسدی که در متعلق آن وجود دارد، از سوی شارع صادر شده است؛ البته ممکن است گاه در خود حکم و انجام آن مصلحت باشد نه در متعلق حکم؛ مثلا شارع می خواهد شخصی را بیازماید که مطیع است یا نه؟ پس وقتی دستوری می دهد که یک «لیوان آب بیاور !» در حقیقت، ممکن است مقصود واقعی شارع آب نباشد، بلکه بررسی واکنش مامور است که شخصی مطیع است یا عاصی؟
البته ممکن است برخی از احکام شرعی این گونه باشد، ولی بسیاری یا اغلب احکام شرعی، احکامی است که مصلحت یا مفسده ای در متعلق آن وجود دارد. پس وقتی می گوید : نماز بخوان! مصلحتی در خود نماز است که برای آمر و امر کننده مهم و برای مامور مفید است. هم چنین وقتی می گوید: دروغ مگو و غیبت مکن! مفسده ای در دروغ و غیبت است که باید ترک شود. پس آن چه مهم است مصلحت و مفسده ای است که در متعلق احکام است.
هر یک از واجبات الهی نقش اساسی در زندگی شخصی و جمعی بشر دارد. مثلا نماز ستون دین اسلام است؛ پس کاری که می کند نقش استخوان بندی سازه است. مهم ترین احکام شرعی مانند روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و امر به معروف و نهی از منکر که ده شاخصه اصلی اسلام را تشکیل می دهد، اسکلت و استخوان بندی انسان و جامعه انسانی را می سازد؛ هم چنین محرمات مفاسدی را به دنبال دارد که اجازه نمی دهد این اسکلت و استخوان بندی اصلی شکل گیرد و از همین رو حرام دانسته شده است.
مستحبات نقش تثبیت این اسکلت یا تزیین آن را به عهده دارد؛ چنان که مکروهات مانعی در سر راه تثبیت یا تزیین می شود. مباحات نیز می تواند نقش خنثی داشته باشد؛ هر چند که در برخی از موارد خود عاملی می شود که باید ترک شود؛ زیرا موجب تضعیف اصل اسکلت یا عدم تزیین سازه می شود.
نفس انسانی سازه ای است که با این اعمال و افعال که در قالب احکام پنج گانه سامان یافته ، ساخته می شود. پس مراعات شریعت به معنای ساخت بهترین و کامل سازه در نهایت استحکام و زیبایی.