سراب باید سر آب باشد یعنی جایی که آب از آن جا می آید یا آبی که سر آمده و سر ریز شده است ولی سرابی که می شناسیم نه این است نه آن بلکه یک چیز سر کاری است. همان چیزی که شما را سر چشمه می برد و تشنه بر می گرداند. این نیز همچون سراب وعده های تو خالی انتخاباتی است که مردم تشنه و سرگردان در کویر برهوت را به سوی خود می کشاند و وقتی آدمی به آن هرچه نزدیک تر می شود آن هم به همان اندازه دور تر می شود. اصلا گویا قرار نیست به آن برسیم و تشنگی خودمان را بر طرف کنیم. نه آبی در کار است و نه رفع عطشی.
وقتی از دور نگاه می کنی خوشحال می شوی و وقتی تلاش می کنی به آن برسی هرگز به آن نمی رسی. واقعاً سراب سری است که اصلاً تنه ندارد و سر بی تنه هم بیهوده است چونکه بی دست و پایی است که عرضه ندارد خودش را سر پا نگه دارد تا تشنه ای را در کویر سیراب کند. اصلا سراب در وسط خودش یای یاری ندارد تا از سراب بودن کسی را به سیراب رساند. بی تنه بی باری است و به تعبیر قرآن درخت بی ریشه ای است : وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ؛ و مثل سخنى ناپاک چون درختى ناپاک است که از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد. (ابراهیم آیه26)
وعده های انتخاباتی هم سراب است که نمیتوان بدان دلخوش داشت. وقتی به پایان دوره می رسیم تازه می فهمیم که خالی از هیچ است همان گل یا پوچی که دو سرش پوچ است.
خدا در قرآن می فرماید : وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ و کسانى که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است که تشنه آن را آبى مى پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزى نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است. (نور آیه 39)
البته مومن مردم را به آب علم و نور هدایت می کند و وعده ای که می دهد بدان عمل می کند چون المومن اذا وعد وفی و المنافق اذا وعد جفی.