احسان دارای معانی چهار گانه ای است که مراتب آن را شکل می دهد:
1. کار نیک کردن: وقتی میگوییم : «أحْسَن»؛ یعنی «فَعل فِعلاً حَسَنا؛ یعنی کار نیکی را انجام داد»؛ مثلا نمازی خواند، روزه ای گرفت و درس خودش را خواند. کار حسن در برابر کار بد و زشت است.
2. کار نیک برای دیگران: گاه وقتی می گوییم : «أحْسَن الی الغیر؛ یعنی به دیگری نیکی کرد. مثلا به پیرزنی کمک کرد؛ به گیاهی آب داد؛ به جانوری گرسنه غذا داد و درمان و تیمارش کرد. انفاق مالی به دیگری کرد و نیازش را برآورده ساخت؛
3. عفو و گذشت از خطا و گناه: وقتی میگوییم «أحْسَن»؛ یعنی «أحْسَن الی الغیر؛ یعنی در برابر ظلم و ستمی که دیگران نسبت به او کرد، عفو و بخشش می کند؛
4. اکرام: گاه می گوییم: أحْسَن الی الغیر؛ یعنی در برابر گناه نه تنها او را بخشید، بلکه نیکی هم کرد و کار خیری را برای او انجام داد. این نوع احسان همان معنای اکرام را می دهد که مرتبه ایثارگری است و کریمان این گونه عمل می کنند ، چنان که امام حسن کریم اهل بیت(ع) به نام نیک خویش به مرد شامی احسان اکرامی کرد؛
5. حیا در محضر خدا: گاهی میگوییم: «أحْسَن» به معنای آن که خود را در محضر خدا یافت و حیا ورزید. البته این دیگر معنای اصطلاحی است نه لغوی. مرتبه ای بلند در مسیر احسان و مراتب آن است. از حضرت پیامبر(ص) سؤال کردند: «مَا الْإِحْسَان»؟ فرمود: «الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْمَل للِّهِ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاک؛ احسان این که برای خدا عمل را بکنی در حالی که گویی تو خدا را می بینی ؛ پس اگر خدا را نمی بینی پس بدان که به تحقیق خدا تو را می بیند.(بحارالانوار، ج 70؛ ص 196)
پس این مقام از «إحسان»، به معنای انجام فعل و کاری نیست، بلکه «إحسان» مقام و مرتبه از صیروت و شدن های کمالی نفس انسانی است؛ یعنی انسان به جای می رسد و خدا را طوری عبادت کند که گویا خدا را با چشم سِرّ و قلب میبیند، نه با چشم سَر ؛ و نیز بداند که اگر او خدا را نمیبیند، ولی خدا او را میبیند: أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؛ آیا انسان نمی داند که به راستی که خدا می بیند.(علق، آیه 14) نتیجه این مقام احسانی، حیاورزی انسان است که مهم ترین دستور اسلام و عقل بر اساس آیات و روایات از جمله روایات نخست کتاب عقل و جهل اصول کافی است.
البته به نظر می رسد که این مرتبه پنجم بازتابی از چهار مرحله پیشین است؛ یعنی کارهایی که ما در چهار شکل احسانی انجام می دهیم، انسان را به مرتبه و مرحله ای می رساند که از آن حالت به احسان یاد می شود. انسان دارای یک روح و روحیه می شود که می تواند مسایل را چنان که هست ببیند و به ملکوت و باطن و حقایق اشیاء علم رویتی و شهودی پیدا کند.