از نظر قرآن نفس انسانی مرگ را می چشد. پس این نفس نیست که می میرد و مرگ او را در بر می گیرد که تفکر عمومی مردم است ؛ بلکه این نفس انسانی است که مرگ را به عنوان یک عامل و ابزار انتقالی می چشد. خداوند می فرماید: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر نفسی چشنده مرگ است.(آل عمران، آیه 185؛ عنکبوت، آیه 57)
پس مرگ مانند یک ماده غذایی است که انسان آن را می چشد و با چشیدن آن از جهانی به جهانی دیگر می رود.
درباره نفس نکاتی است که باید بدان توجه داشت:
بیتایی نفس: از نظر قرآن، نفس انسانی همانند ذات الهی بیتا و بسیط است و ترکیبی در آن راه ندارد. در وصف خداوند آمده است: هو الله احد؛ یعنی بیتا یگانه یکتا. واحد یگانه است و احد یکتا و هو بیتا؛ یعنی بسیطی که «تا» ندارد. بنابراین سخن از دوگانگی و دوتایی نیست و بلکه بسیط محض است.
روحانی - جسمانی بودن نفس: هر چند در خارج و حقیقت بیرونی، نفس انسانی بسیط و بیتا است؛ ولی وقتی تحلیل عقلی می شود، دو جنبه برای آن آشکار می شود که صفات او را تشکیل می دهد؛ زیرا نفس انسانی که در فارسی روان می گویند، از یک سو، همان روح و جان دمیده از سوی خداوند است و از سوی دیگر کالبدی دارد که جسم او را شکل می دهد. این ترکیب روح – جسم یک ترکیب ذهنی و انتزاعی برای نفس انسانی است؛ پس یک ترکیب خارجی حقیقی مثل آب و شکر نیست که در هم حل شده باشند؛
روح ابزارنیاز: نفس انسانی همان روح نیست، بلکه روح دمیده شده در جسم است؛ روح به تنهایی نیازی به ابزار برای تحقق وجودی یافتن ندارد و برای کارهایش نیز به چیزی نیاز ندارد؛ در حالی که نفس و روان هم در تحقق وجودی و هم در انجام کارهایش نیازمند جسم است. این جسم می تواند جسم جسدانی مادی دنیوی باشد، یا جسم مثالی برزخی باشد یا جسم جسدانی مادی اخروی باشد. به هر حال، هرگز نفس بدون جسم نیست؛ هر چند که به عوامل مختلف در دنیا و برزخ و آخرت دارای جسم های مختلفی است. پس نفس همان روح ابزارنیاز است و روح صرف و محض نیست.
مرگ ابزار انتقال: نفس انسانی اگر بخواهد از جهانی به جهانی دیگر برود، باید مرگ را بچشد تا تن پوش خودش را عوض کرده و تغییر دهد. برای کندن جسد دنیوی باید مرگ را بچشد و سپس در برزخ نیز باید مرگ را بچشد و تن پوش خودش را تغییر دهد تا به جهان اخروی برود. از این روست که در قرآن برای هر انسانی دو مرگ و دو حیات بیان شده است: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ؛ مى گویند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى.(غافر، آیه 11)
گرفتن کامل: نفس انسانی در هنگام هر انتقالی در موقع خواب، از سوی خداوند و کارگزارانش از ملک الموت و فرشتگان، به طور کامل گرفته می شود و از جسد بیرون می آید – البته نه از جسم- و سپس آنانی که مرگ و اجل مسمای ایشان رسیده حفظ شده و بازگردانده نمی شوند، ولی دیگران تا زمان اجل مسما و مرگشان بازگردانده می شوند:اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى ستاند و نیز روحى را که در موقع خوابش نمرده است قبض مى کند پس آن نفسى را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه مى دارد و آن دیگر نفسها را تا هنگامى معین به سوى زندگى دنیا بازپس مى فرستد قطعا در این امر براى مردمى که مى اندیشند نشانه هایى از قدرت خدا است. (زمر، آیه 42)
کنار رفتن پرده ها در هنگام احتضار: هنگامی که انسان در حالت احتضار است ، پرده ها کنار رفته و کشف غطاء می شود و انسان از همه چیز از گذشته و آینده خود و هستی آگاه می شود و پرده ای بر دیدگانش نیست تا حقایق بر او پوشیده باشد: لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ؛ به او مى گویند: واقعا که از این حال سخت در غفلت بودى ولى ما پرده ات را از جلوى چشمانت برداشتیم و دیده ات امروز تیز است.(ق، آیه 22)
مرگ ، آغاز برزخ: هر نفسی که مرگ را چشید ، مانند کسی که وردی را خوانده تن پوش جسدی دنیا را می گذارد و با جسم برزخی به جهان برزخ در می آید: وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد.(مومنون، آیه 100) از همین زمان است که قبر او آغاز می شود و قبر حقیقی آن نیست که در چاله ای بگذارند، بلکه همان ورود به دالان برزخ است . روایتى از امام صادق(ع) وارد شده که فرمودند «و الله اتخوّف علیکم فى البرزخ؛ سوگند به خدا براى شما از آنچه در برزخ پیش رو دارید مىترسم» و سپس در پاسخ راوى که درباره برزخ پرسید، فرمودند: «القبر منذ حین موته الى یوم القیامة؛ برزخ همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت»، (الکافى، ج 3، ص 242). بر اساس این روایت، همان زمان که شخص مرگ را می چشد وارد عالم برزخ می شود که همان قبر حقیقی است و از همان زمان نکیر و منکر از او بازخواست می کنند. پس شب اول قبر، همان شب دفن جسد میت در حفره خاکى دنیوى نیست، بلکه از همان زمان مرگ و ورود به عالم برزخ است.