یکی از مهم ترین اصول اسلامی ممنوعیت اباحه گری است. از نظر اسلام ، انسان در برابر خدا و خلق و خود مسئول است. بنابراین، هر کاری باید در چارچوب حکمت و فلسفه وجودی و هدف خلقت باشد.
قرآن حتی، پیامبرش را مسئول و مامور می داند و اجازه نمی دهد تا خلاف دستور عمل کند؛ زیرا خلاف دستور به معنای آزادی ضد بندگی است و مجازات و کیفر دارد. خداوند به پیامبر(ص) می فرماید:لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ؛ اگر شرک ورزی همه اعمال تباه و نابود می شود.(زمر، آیه 65) و در جایی دیگر می فرماید که تحریف گری مطالب قرآن مساوی با خشم الهی است: لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ.(حاقه، آیه 45)
پس انسان هر کاری را انجام می دهد و هر کلامی بر زبان می راند باید پاسخ گو باشد. باید سنجش کند آیا بر اساس موازین و معیارها و ملاک های الهی است یا نه؟(ق، آیه 18)
البته برخی گمان کرده اند که پیامبر(ص) این گونه نیست و مختار است؛ زیرا خداوند فرموده است: إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً ؛ ما برای تو فتح مبین را رقم زدیم تا خداوند آن چه از ذنب پیشین و پسین بر توست ببخشد...(فتح، آیات 1 و 2)
باید توجه داشت که این ذنب یعنی پیامد عمل و از آن جایی که مرتبط با فتح مکه است باید در ارتباط با جنگ ها و کشتن دشمنان مکی باشد یا گناهی است که مردم مکه گمان می کنند پیامبر(ص) با قتل مشرکان انجام داده است. به هر حال، خداوند کاری می کند تا تبعات و آثار آن نمود نکند و کسی پیامبر(ص) را به سبب قتل مشرکان مواخذه نکند؛ همان طوری که حضرت موسی(ع) می ترسید از سوی فرعونیان به سبب قتل قبطی مواخذه شود.(شعراء، آیه 14)
اگر مراد ذنب و گناه در برابر خداوند باشد، معنا ندارد که پیامبر(ص) به گناه آینده اش بخشیده شود؛ زیرا این به معنای اباحه گری است که ضد مسئولیت وتکلیف است. از سوی دیگر پیامبر(ص) معصوم است.
به هر حال، اباحه گری از نظر اسلام مردود و ممنوع است و حتی پیامبرش نیز مسئول و مکلف است.