قرآن یک حجت شرعی الهی است. از آن جایی که قرآن، قطعی الصدور است و می دانیم که خداوند آن را فرستاده و در همه مراحل به سبب حضور عصمت یعنی عصمت در تلقی و عصمت در حفظ و عصمت در ابلاغ، هیچ گونه خدشه ای به آن وارد نشده، می بایست اگر دلالت آن نیز قطعی بود به مفاد آن عمل کنیم و اما و اگر نیاوریم.
تاکید بر این که «اگر دلالت قطعی بود»، از آن روست که خداوند در قرآن بیان کرده است، آیات قرآنی به دو دسته محکمات و متشابهات تقسیم می شود. پس تا زمانی که متشابهات به محکمات ارجاع داده نشده نمی توان در دلالت به قطعیت رسید و تا زمانی که دلالت قطعی نشد نمی توان به مفاد آن عمل کرد. از آن جایی که آیات قرآنی متناظر و مثانی به یک دیگر هستند و بر هم تکیه دارند باید با تفسیر قرآن به قرآن، آن دلالت قطعی را به دست آورد. این جاست که باید شخص اهل فن باشد و بتواند دلالات قطعی را به دست آورد.
برای این که مفاهیم قرآنی به درستی فهمیده و درک شود، باید در گام نخست استماع کرد و خوب گوش داد و ارتباط میان آیات را به دست آورد که خود نوعی تفقه در دین است. از این روست که باید «نفر» و کوچی علمی داشت و با مراجع به مراکز تعلیم و تزکیه یعنی حوزه های علمیه پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از این مفسران و تبیین گران آموخت. حدیث و روایت و سنت و سیره به عنوان ابزاری در دست ما برای شناخت آن تفسیر و تبیین اهل بیت(ع) است. البته آن جا نیز باید از همان شیوه علمی و اصولی بهره برد که درباره قرآن بیان شده است. با این تفاوت که قرآن «قطعی الصدور و در برخی از موارد ظنی الدلاله» است؛ اما نقل روایی، «ظنی الصدور در برخی از موارد یعنی اخبار غیر متواتر، و قطعی الدلاله در برخی از موارد» است.
خداوند به مومنان هشدار می دهد که در صورت استماع و کشف حقیقت دیگر حق ندارید بگوید: قرآن چنین گفت، من چنین می گویم؛ بلکه باید به مفاد قطعی آن عمل کنید. از این روست که خداوند فرموده است: وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا؛ و هنگامی که قرآن قرائت می شود،پس به دقت گوش کنید و در برابر محتوای آن سکوت و خاموشی در پیش گیرد. (اعراف، آیه 204) این انصات به معنای خاموشی هم به مفهوم ظاهری آن است و هم به مفهوم آن است که اما و اگر نیاورید و آن محتوا و مفاد را باور و عمل کنید.
همین رویه را جنیان مومن انجام دادند. خداوند درباره آنان می فرماید: إِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا؛ هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید!» و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!(احقاف، آیه 29)
از این آیه به دست می آید که آنان وقتی گوش دادند و استماع کردند، آن را پذیرفتند و دیگر قول و حرفی نداشتند؛ زیرا حجیت آن را پذیرفته بودند. از این روست که پس از آن با عنوان یک حجت قطعی به سوی قوم خویش می روند و آنان را بیم می دهند. یک طلبه علوم اسلامی نیز وقتی به حوزه علمیه می رود و درس می آموزد و تفقه در دین می کند، باید آموزه های قرآنی و روایی قطعی را حجت دانسته و به میان قوم خود برود و آنان را انداز کرده و بیم دهد.(توبه، آیه 122) در آن جا نباید گفت: قرآن این را گفت و من یا فلان دانشمند چنین گفت. بلکه باید بگوید: قرآن چنین گفت و بدان عمل کند.