در گفتمان غربی همانند گفتمان جاهلی سفیهانه، خدا به عنوان خالق و آفریدگار پذیرفته شده است؛ اما نقش ربوبیت و رب العالمین بودن از وی سلب شده است. از این روست که خداوند آفریدگار نقش پروردگاری ندارد و وقتی هستی را آفرید خود را کنار کشیده و گذاشته تا خودش مسئولیت پرورش خود را به دست گیرد. این در حقیقت به معنای تفویض مقام پروردگاری و ربوبیت به هستی از سوی خدا است که از نظر آموزه های عقلانی و عقلایی قرآن خطا و باطل است؛ زیرا از نظر قرآن، خداوند آفریدگار پروردگار است و این گونه نیست که مسئولیت ربوبیت و پروردگاری را به غیر خود مثلا به همه هستی یا بنا بر آموزه های انسان محوری و اومانیستی به انسان سپرده باشد؛ بلکه خداوند نه تنها تفویض امر نکرده بلکه خود مستقیم عهده دار ربوبیت عالم است و اسباب در طول نیز مانع از دخالت مستقیم الهی نیست.
از این روست که خداوند در سوره فاتحه الکتاب به صراحت بر رب العالمین بودن خداوند تاکید دارد تا ربوبیت و پروردگاری خویش را بر همه هستی بیان دارد. نتیجه ربوبیت و پروردگاری خداوند آن است که خداوند به حکمت و هدفی در خلق و مخلوق هستی را آفریده و آن را چنان پرورش می دهد تا مخلوق به آن هدف غایی برسند. به سخن دیگر، خالق هدفی ندارد ولی برای مخلوق هدف و غایتی را تعیین کرده و خود مسئولیت رساندن و ایصال او را به آن غایت به عهده گرفته است.
بازتاب این تفکر و نگره نسبت به خدا در خالقیت و ربوبیت، نقش بنیادین خدا در حوزه ارزش های اخلاقی و قوانین و تشریع است. به این معنا که تنها و فقط خداوند است که می تواند ارزش گذاری کرده و خوب و بد را بیان کند و تنها اوست که شایسته آن است بگوید حلال و حرام چیست؟ پس دیگری حق تشریع در حوزه های اخلاقی و قانونی را ندارد. بر همین اساس می فرماید: إِنِ ?لْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ؛ حکم جز برای خدا نیست.(یوسف، آیه 40)
از نظر عقلانی و عقلایی اثبات شده که جهان باید در مدار و محور عدل سامان یابد و عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی در جایگاه شایسته و بایسته خودش است؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: وَضعُ کُلَّ شیءٍ فِی مُوضِعِه.
از آن جایی که تنها خالق و آفریدگار هر چیزی می داند که موضع و جایگاه شایسته و بایسته هر چیزی کجاست، تنها اوست که می تواند ارزش گذاری خوب و بد داشته باشد و بگوید جایگاه و موضع شایسته و بایسته هر چیزی کجاست؛ زیرا اگر انسان مسئولیت این کار را به عهده گیرد به سبب جهالت نسبت به حقیقت هر چیزی و نیازها و نیز جایگاه شایسته و بایسته هر چیزی ممکن است در جایی قرار دهد که شایسته و بایسته آن چیز نیست و این گونه بر خلاف عدالت رفتار کند. خداوند در این باره هشدار می دهد و می فرماید: لاَ تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً؛ شما نمی دانید که کدام یک برای شما سودمند تر است.(نساء، آیه 11) و در جایی دیگر می فرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمُ ?لْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ? لَّکُمْ وَعَسَى?? أَن تَکْرَهُوا? شَیْـ?ًئ?ا وَهُوَ خَیْرٌ? لَّکُمْ وَعَسَى?? أَن تُحِبُّوا? شَیْئـ?ً?ا وَهُوَ شَرٌّ? لَّکُمْ وَ?للَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.(بقره، آیه 216)