انسان در زندگی با افرادی مواجه می شود که نمی تواند با آنان ارتباط سالم اجتماعی داشته باشد. گاه این مشکل از سوی خود شخص است که یک اختلال و بیماری روانی است؛ و گاه از دیگری ایجاد می شود که یک اختلال در رفتار دیگری و توانایی مهارت ارتباط اجتماعی است.
در تقابل با بیماری خوبشتن، راهکارهایی در قرآن بیان شده است که مد نظر ما در این جا نیست؛ بلکه مراد راهکار مقابله با افرادی است که به تعبیر قرآن از جهالت به معنای بی خردی و سفاهت رنج می برند و دل ها و روان ایشان بیمار است و رفتاری بی خردانه و جاهلانه از خود بروز می دهند، به طوری که انسان را ناراحت می کنند و زمینه اذیت و آزار روحی و روانی را فراهم می آورند.
خداوند در قرآن برای مقابله با چنین افرادی راهکار خویشتن داری در دو مرتبه احسان و کرامت را مطرح می کند.
در مرتبه احسان ، خویشتن دار نه تنها احساسات منفی خویش را نشان نمی دهد، بلکه با عفو و گذشت از سخنان و رفتار درشت وی عبور می کند:وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ؛بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)؛ (فرقان، آیه 63)
در این مرتبه شخص با گفتن سلام اعلام می دارد که از وی نسبت به کنش طرف مقابل، هیچ واکنشی منفی اعم از گفتاری ورفتاری انجام نخواهد شد و کنشکر هیچ اذیت و آزاری نمی بیند بلکه در سلامت از سوی واکنشگر خواهد ماند. پس شخص خویشتن دار در این مرتبه نه تنها واکنش منفی بروز نمی دهد، بلکه به صراحت سلامت دیگری از واکنش منفی خویش را بیان می کرده و خویشتن داری خویش را اعلام می نماید.
در مرتبه اکرام و کرامت نه تنها از کنش منفی شخص عبور می کند، بلکه احساسات خویش را چنان مهار و مدیریت می کند که به جای احساسات منفی نسبت به مخالفان احساسات مثبت بروز دهد. خداوند در این باره می فرماید: وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّواا بِاللَّغْوِ مَرُّواا کِرَامًاا ؛و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند. (فرقان، آیه 72)
در حالت کرامت نه تنها صفحه رفتار بد دیگران را ورق می زنند و به صفحه سپید می رسند که گویی اولین ارتباط برقرار شده بلکه گام بلند کرامت را برداشته و به آنان خدمتی می کند و نیکی می کند.
پیامبر(ص) که پیامبر مکارم اخلاقی و دارای خلق عظیم الهی است، راهکار خویشتن داری را در تعامل و مقابله با مخالفان در پیش گرفته است. این گونه است که رفتارهای ایشان هماره کریمانه بوده است. خداوند در بیان نمونه ای این مقابله خویشتن دارانه با مخالفان منافق می فرماید:وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ؛ از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او آدم خوشباوری است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند؛ و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند!» و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی دارند! (توبه، آیه 61)
خداوند در این آیه بیان می کند که چگونه پیامبر(ص) در برابر آزار و اذیت منافقان راه کرامت در پیش گرفت و با آن که می دانست که ایشان دروغ می گویند، ولی دروغ ایشان را راست قلمداد می کرد و هر چه می گفتند بر محمل خیر بار می کرد ، به طوری که منافقان خودشان این اتهام را می زدند که پیامبر(ص) ساده دل و ساده لوح است که هر چه می گویند باور می کند، در حالی ایشان در تقابل با این مخالفان موذی ، راه خویشتن داری بر اساس کرامت را در پیش گرفت که اوج اخلاق مداری در تعامل با دیگران است. از این روست که خداوند در توصیف تقابل پیامبر(ص) با این مخالفان بر اساس اصل خویشتن داری در بروز احساسات منفی بلکه ابراز احساسات مثبت ، به اذن خیر تعبیر می کند که سادگی آن حضرت(ص) برای خیررسانی به کسانی است که او را اذیت می کنند.