از نظر قرآن رستاخیز به معنای بازگشت روان و نفس آدمی به کالبد جسمانی است ؛ در حالی که مدتی این روان از کالبد سخت جسمانی جدا افتاده بود.
به سخن دیگر، انسان در فرآیندی به جایی می رسد که انشاء دیگری از طریق نفخ روح در وی ایجاد می شود و با این نفخ روح انسان، دارای چیزی می شود که از آن به نفس در عربی و روان در فارسی تعبیر می شود.(مومنون، آیه 14؛ حج، آیه 5؛ سجده، آیه 9، شمس، آیه 7)
اما این نفس زمانی این جسم مادی و کالبد خاکی خود را ترک می کند و با جسم برزخی می ماند تا زمانی که دوباره در روز قیامت پس از آن که نظام آفرینش تبدیل یافت و زمینی دیگری جایگزین شد، در آن زمین دیگر، کالبدی برای انسان از زمین می روید و انسان وارد آن کالبد جسمانی زمین اخروی می شود که تفاوت ماهوی با زمین خاکی دنیوی دارد.(ابراهیم، آیه 4؛ نوح، آیه 17)
پس از نظر قرآن معاد برای روان و نفس آدمی است نه برای جسم و کالبد خاکی آدمی، بلکه کالبدی دیگر برای روان است که از عنصر خاک زمین اخروی خواهد بود. پس عود و معاد برای بدن خاکی این زمین دنیوی نیست بلکه برای روان و نفس آدمی است. از آن جایی که این عود و بازگشت روان و نفس به تن و جسم در قیامت رخ می دهد، به آن اصطلاحا معاد گفته می شود.
پس انسان به همین زمین در آخرت باز نمی گردد، بلکه به زمین اخروی می رود و در آن جا روان و نفس در کالبد جسمانی قرار می گیرد که در آخرت برایش آماده می شود.
این در حالی است که کافران گمان می کردند که مراد از معاد، همان بازگشت و عود الی الدنیا است. از این رو، می گفتند: فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ؛ اگر راست می گویید پدران ما را بیاورید و بازگردانید.
البته برخی دیگر از کافران گمان می کردند که خداوند قادر به عود در دنیا نیست، در پاسخ به این دسته نیز خداوند با بیان عود و رستاخیز بذر مرده و گیاه و درخت خوابیده ، این قدرت و توانایی خود حتی در عود به دنیا را نشان می دهد.
به سخن دیگر، اگر مراد «عود به دنیا» است ، خداوند قادر به آن است چنان که رستاخیز گیاه نمونه ای از آن است و هم چنین عود برخی از افراد مانند عزیر و اصحاب کهف و پرندگان حضرت ابراهیم(ع) نمونه های آن است. البته خداوند این کار را نمی خواهد انجام دهد، بلکه می خواهد آخرت و نظام دیگری بسازد.
اما اگر عود به آخرت باشد، مراد این نیست که همین بدن خاکی را در آخرت دوباره ایجاد می شود و نفس و روان به آن باز می گردد، بلکه همین نفس و روان آدمی در بدن و کالبدی از زمین اخروی وارد می شود که خود ساخته خود انسان است؛ زیرا هر چیزی در آخرت سازه خود انسان است حتی بدن و کالبدی که می سازدY؛ از این رو، اگر در دنیا بر اساس پیوند با والدین شکل و شمایل خاصی دارد در آخرت آن شکل و شمایل را خود انسان بر اساس درجه و سطحی ایجاد می کند که در زندگی دنیوی به آن دست یافته است.
به هر حال، باید گفت: عود الی الدنیا برای طبیعت و بدن شدنی است که اتفاق می افتد ولی هدف خداوند در مساله معاد و رستاخیز نیست، زیرا با حکمت الهی عود به دنیا معنایی ندارد؛ ؛ اما عود فی الاخره و بازگشت در آخرت مربوط به بازگشت روان به کالبد جسمانی است ؛ زیرا اولا آن که می میرد تن است نه روان؛ و دیگر آن که روان به جهانی دیگر رفته در حالی که نمرده است و عود آن نیز به همین دنیایی که تبدیل یافته و دیگر وجود ندارد، بی معنا است؛ زیرا در قیامت هم دنیایی نیست تا به آن عود کند.
از نظر قرآن ، انسان در عالم برزخ که با قبر شروع می شود، همانند خوابیده است، که کالبد مادی خاکی ندارد، هر چند که با جسم و کالبد برزخی همراه است. از این روست که در روایات از عالم برزخ و در آیات قرآنی به عنوان مرقد و خوابگاه و آرامستان تعبیر شده است.(یس، آیه 52) و در روایت است که وقتی تلقین و سوال فرشتگان انجام شد به او گفته می شود: «نَمْ قَرِیرَ الْعَیْن؛ در خوابگاهت آرام بخواب»(کافی، ج 3، ص 232) پس همان طوری که پس از بیداری نفس و روان به کالبد خاکی دنیوی باز می گردد، پس از تبدیل زمین و آغاز قیامت، این روان و نفس خوابیده در قبر و حاضر در عالم برزخ، به کالبد جسمانی خود باز می گردد که از آن به رستاخیز یاد می شود.