در حوزه علوم سیاسی، شهروندان را به دستههای چند، دستهبندی میکنند. یکی از دستهبندیها مربوط به نقش شهروند در حوزه فعالیتهای سیاسی به عنوان انتخاب شونده و انتخاب کننده است. پرسش اساسی در این نوشتار براین پایه است که زنان به عنوان شهروندان جامعه اسلامی و بخشی از امت از چه جایگاه و نیز نقشی برخوردارند؟
برای پاسخ به این پرسش با نگاهی گذرا به تاریخ اسلامی نه معارف و اندیشههای اسلامی میکوشیم تا نگرش تاریخی از قضیه حضور شهروندان به ویژه زنان در جامعه اسلامی را نشان دهیم و اگر فرصت اجازه داد نگرش نظری و عملی آموزههای اسلامی را بر پایه برداشت معرفتی امام خمینی (ره) ارایه دهیم.
در تاریخ اسلامی آن چه به خوبی دیده میشود وشواهد زیاد به همراه تاکید فقهای اهل سنت بر آن دلالت دارد آن است که بخشی عظیمی از جامعه در حوزه سیاست نمیتوانند حضور داشته باشند. در عمل سیاسی اهل سنت در خلفای پس از پیامبر(ص) تنها کسانی میتوانستند در حوزه سیاسی نقش فعال داشته باشند و از همه حقوق شهروندی بهره گیرند که به عنوان اهل حل و عقد شناخته میشدند. بنابراین نخبهگرایی در مشارکت سیاسی امت امری بدیهی و شناخته شده بود. اهل حل و عقد نیز تنها شامل نخبگان عملی و نظامی و سیاسی و اجتماعی از مردان دارالخلافه بود. این نخبهگرایی از جهات متعددی با قیودات مختلف همراه بود، به طوری که اکثریت نود درصدی مردم هیچ گونه حقی در حوزه انتخاب شوندگی و یا انتخاب کنندگی نداشته اند. چیزی که در سقیفه به عنوان شورای حل و عقد شکل گرفته بود تنها شامل روسای و نخبگان مدینه بود و آن نیز تنها بخشی از آنان را در بر میگرفت و نه همه آنان را.
از همان آغاز اسلامی تاریخی نشان میدهد که از نظر و نیز در عمل حقوق شهروندی به طور تساوی نه تنها شامل همه مسلمانان از مرد و زن نمیشود بلکه حتی شامل نخبگان سایر شهرها و بلاد کشور نیز نخواهد شد و تنها مردان نخبه مرکز میتوانند خلیفه شوند و یا خلیفه را انتخاب کنند. با این نظر و عمل سیاسی، اکثریت مسلمانان از حقوق مساوی با اقلیت بسیار ناچیز نخبگان مرد حاضر در مرکز محروم شدند.
این وضعیت مردان مسلمان در حوزه مشارکت سیاسی و تبعیض آشکار در حق آنان است چه برسد به زنان و یا اقلیتهای دینی که در حکم امت به معنای عام آن جای میگرفت.
در نگاه و عمل سیاسی اهل سنت، اکثریت مردم تنها نقش و جایگاهی که در حوزه عمل سیاسی و مشارکت سیاسی در حوزه دولت برخوردار بودند، نقش کوچکی به نام حمایت کنندگان منفعل بی اراده وبی تاثیر گذار بود. طیف گسترده بلکه به یک معنا عموم مسلمانان اعم از زن و مردان غیر نخبه در مرکز و بیرون آن جزو حمایت کنندگان منفعل به شمار میآمدند که هیچ گونه نقشی در حوزه عمل سیاسی نداشتند. در اندیشه و عمل سیاسی اهل سنت منظور از واگذار حکومت از سوی پیامبر(ص) به مردم و امت چیزی جز واگذار آن به اقلیتی از نخبگان به نام اهل حل و عقد از مردان مرکز نیست. در حوزه انتخاب شوندگی این محدودیت هم چنان افزایش مییابد و تنها شامل بخشی از جامعه و آن هم قریشیان میشود. به این معنا که انتخاب شونده باید مردی قریشی از اهل حل و عقد مرکز باشد.
این گونه رفتار با اکثریت مردم در عمل سیاسی و هم نظر اهل سنت تا پیش از فروپاشی قدرت ایشان بود.
در اندیشه شیعی، از آن جایی که منشا مشروعیت سیاسی حاکم خداوند است و انتصاب از سوی خداوند برای رهبری و هدایت دنیوی و اخروی مردم اصل اساسی به شمار میرود، امت در حوزه انتخاب شوندگی و یا انتخاب کنندگی در عصر حضور امامان (ع) نقشی را ایفا نمیکنند. ولی در عصر غیبت این مساله تغییر مییابد.
بر پایه دیدگاه امام خمینی در به شکل عمل سیاسی و قانون اساسی واقعیت یافته است، امت در حوزه انتخاب شوندگی و انتخاب کنندگی نقشی فعال و موثری دارند. در حوزه انتخاب شوندگی برای همگان این امکان فراهم است تا با کسب شرایط مطلوب نقش رهبری به نیابت از امام معصوم (ع) را ایفا کنند. این شرایط به گونه ای است که بخش عمده ای از امت میتوانند در آن جا حضور یابند. البته زنان به جهاتی نمیتوانند در این حوزه وارد شوند و به عنوان رهبری اختیار جامعه را در دست گیرند. این مساله موجب نمیشود تا در مراحل پایین تر از رهبری نتوانند وارد شوند و مسئولیت بپذیرند؛ زیرا زنان همان گونه که میتوانند مجتهد شوند میتوانند در حوزههای غیر از رهبری حضوری فعال داشته باشند.
اما در حوزه انتخاب کنندگی این حق بدون هیچ گونه تبعیضی شامل همه امت و شهروندان میشود و زنان میتوانند هم در حوزه انتخاب رهبری و هم در مراحل دیگر نقش فعال داشته باشند. بر پایه این نظریه و عمل دیگر تنها مردان نخبه مرکز اختیار انتخاب را ندارند بلکه همه امت به طور مساوی به عنوان فعالان عرصه سیاست میتوانند نقش خود را ایفا نمایند. این مساله نه یک نقش اختیاری بلکه یک واجب و مسئولیت بر عهده همگان نهاده شده است. حقی است که مسئولیت و تکلیف در آن نهادینه شده است. امام خمینی به صراحت میفرماید: زنان هم چون مردان در ساختن جامعه اسلامیفردا شکرت دارند. آنان از حق رای دادن و حق رای گرفتن برخوردارند.(صیحفه امام، ج 5 ص 520)