سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مبادا که بدگمانی بر تو چیره شود که [در این صورت] میان تو و هیچ دوستی، رابطه دوستانه ای برجای نمی گذارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :441
بازدید دیروز :568
کل بازدید :2038689
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/7
4:23 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

خواهر آیت‌الله میرزا هاشم آملی می‌گوید «یک روز صادق از کوچه که آمد، رفت پیش مادرش،مادر ایشان فرزند آیت الله آقا سید محسن نبوی از فقهای بزرگ آن دوران بود، صادق مادرش را مادر یا مامان صدا نمی‌زد، می‌گفت «اما» آقا صادق به مادرشان چیزی گفتند که ایشان از هوش رفتند، از صادق پرسیدیم چی گفتی، بچه‌ها یک فحش فارسی به ایشان یاد داده بودند که صادق معنی آن را نمی‌دانست.

برای همین آقا اصلا موافق این نبودند که فرزندان‌شان با بچه‌های روستا دمخور شوند و بازی کنند، آنها مربی‌ای به نام سید اسماعیل داشتند که از تهران با آنها به پردمه آمده بود و کارش این بود که هر روز صبح این بچه‌ها را می‌برد بالای کوه دور از بچه‌های روستا نگه می‌داشت و عصر آنها را بازمی گرداند» حتی به یاد دارد که «باقر آن‌قدر کوچک بود که توان رفتن به کوه را نداشت، گریه می‌کرد، به آقا گفتیم اجازه بدهید چادری در حیاط علم کنیم و وسایل بازی کودکانه مثل سماور و استکان و نعلبکی... در اختیارش بگذاریم، آقا مخالف شطرنج و این جور چیزها بودند.»

روستای پردمه در گذشته محل تردد و اقامت آیت‌الله‌ها بود. آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله حسن‌زاده آملی، آیت‌الله معرفت، آیت‌الله قافی یزدی،آیت‌الله جوادی آملی... و دامادش آیت‌الله محقق داماد. اینها می‌آمدند خدمت آقا و 3 ماه 3 ماه می‌ماندند.»

برگرفته از سایت مازندنومه :

http://www.mazandnume.com/?PNID=V9964