سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بر اساس دین، دوستی نکند و بر اساس دین، دشمنی نکند، دین ندارد . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :173
بازدید دیروز :658
کل بازدید :2039079
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/8
5:42 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

می گفت: دکترای فلسفه دارم. البته کارشناسی ارشد را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفته ام بعد که در اشعار حافظ مباحث وحدت وجود را دیدم برای درک این مطالب بود که رفتم در دوره دکترای فلسفه همان دانشگاه شرکت کردم و با نمره عالی قبولم شدم؛ چون حوصله تدریس نداشتم آمدم کاری دیگری را انجام دهم . دیدم هیچ چیز بهتر از کار آزاد نیست یک مغازه ای گرفتم و کتابفروشی کردم . آن هم به مزاجم خوش نیامد باغی خریدم و الآن باغداری می کنم.

گفتم : پس با ادبیات عرب خوب آشنا هستی . یک مشکلی در شعر امرءالقیس دارم . اگر می شود این را بیان کن.

گفت: شعر عربی را دوست ندارم . اصلا عربی زبان شعر نیست برخلاف فارسی که اصولا زبان شعر و عشق است. از این رو اشعار در زبان فارسی روان و شیرین است و اهنگ و موزون ولی اشعار تازی چون وزن درست حسابی ندارد با روحیه لطیف شعر و شاعری نمی سازد و با روحیه من هم سازگار نیست.

گفتم: فکر می کنم اصول شعر عرب بر وزن و قافیه و آهنگ است و در وزن و این جور چیزها خوب واردند. هر چند که در لطافت به اشعار فارسی نمی رسند ولی در این وزن و قافیه دست بالا را دارند.

گفت: من تخصصم در شعر فارسی به ویژه حافظ است . می توانم ادعا کنم که یک حافظ شناسم.

گفتم: فکر کنم در کارشناسی ارشد حتما چند ترمی ادبیات عرب داشتی؟

گفت: خوب! داشتیم ولی زیر سبیلی ردش کردیم . دم استاد را دیدیم و به هر حال پاس شد و رفت پی کارش.

گفتم: خوب! از آن جایی که فهم ادب فارسی بدون ادبیات عرب ناممکن است باید در حد خوبی مسلط باشی؟

گفت: خیلی از کسانی که دکترا گرفته اند و به قول معروف تافل و این جور چیزها را پاس کرده اند ، به ادبیات انگلسی که لزم و ضروری است تسط ندارند.

سکوت کردم و دیگر حرفی نزدم.

پسرم می گفت: چرا وقتی سوال می کنم نمی گویی: نمی دانم؟

گفتم: فکر می کنم اگر پاسخش را داشته باشم جواب می دهم و اگر نداشتم همان سکوت یعنی نمی دانم.

گفت: خوب کلکی است. چرا از همان اول نمی گویی نمی‌دانم. ندانستن که عیب و عار نیست ، نپرسیدن عیب است . اصلا وقتی بگویی نمی‌دانم می‌روی یاد می‌گیری. همین پرسش است که انگیزه حرکت و پاسخ جویی می‌شود.

گفتم: اول این که خودم را کوچک کردم اگر همان اول بگویم نمی‌دانم . دوم آن که اگر از اول بگویم نمی‌دانم بعد فکر کنم و ببینم که جوابش را دارم فکر می‌کنی که همین طوری برای خالی نبودن عریضه چیزی بافتم و گفتم و برای جوابم ارزشی قایل نمی‌شوی. سوم آن که بدون فکر که نمی‌توانم جواب دهم . نمی‌دانم مقصودم را رساندم یا نه؟ شاید این سخن امام سجاد کمک کند. به امام گفتند : آقا چرا به کوچک‌تر از خود این قدر عزت و احترام می گذارید؟ امام گفتند: چون همان اندازه از من کم‌تر گناه کرده است و پاک‌تر است.  عرض کردند: پس چرا به بزرگ‌تر از خودتان هم این اندازه عزت و احترام می‌گذارید؟ فرموند: چون به همان اندازه از من بیشتر خدا را عبادت کرده است و از سابقان به عبودیت الهی است.

این روش خوبی است. اگر نگرش آدم این طوری باشد منش و کنش اجتماعی‌اش نیز این گونه تغییر می کند و رفتارش نسبت به همگان خوب و پسندیده می شود. ولی وقتی نگرش ما دگرگونه باشد و به نوعی احساس کمبود دچار باشیم و آن هم از نوع کمبود منفی ، رفتارمان نیز طوری می‌شود که خودش را یک طوری بزرگ تر و مهم تر از آن چه هست نشان دهد و این گونه می‌شود که همه گرفتاری‌ها و خالی‌بندی ها شروع می‌شود که پایانی برایش نیست.

فکر می کنم بهتر است یا چنان که هستیم نشان دهیم و یا کم تر از آن تا بتوانیم در پی اصلاح خود برویم و توانمندی های واقعی خودمان را آشکار کنیم.  هر انسانی یک چیزی دراد که دیگری ندارد همه سیاه و یا سفید نیستند بنابراین در خودت نیز چیزی است که در دیگری نیست . باید آن را پرورش داد نه این که با خالی بندی و دروغ در جا بزنیم و روز به روز سقوط کنیم. هر گاه خودمان را کامل دیدیم و یا با خالی بندی چنان نشان دادیم نه به اصلاح خود می اندیشیم و نه خودمان را چنان که باید پرورش می دهیم و یا دروغ بر دروغ می افزاییم که نتیجه آن بسیار خطرناک است.


85/1/24::: 6:59 ص
نظر()