از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان مقصد و مقصودی دارد که باید آن را بشناسد و بدان سو با زاد و راحله حرکت کند تا برسد. مقصد انسان، آخرت و مقصود نیز لقاء الله و رجعت به سوی اوست که منتهای سیر و صیرورت انسان است.(انشقاق، آیه 6) برای رسیدن به این مقصد و مقصود نیز می بایست ره توشه تقوایی فراهم آورد که بر اساس عبادت در چارچوب اسلام و شرایع آن به دست می آید(بقره، آیات 21 و 197)؛ در حقیقت فلسفه و سبک زندگی قرآنی و اسلامی است که انسان را به تقوایی می رساند که ره توشه آخرت و قرب الی الله و لقاء الله است.
کسی که در دنیا فلسفه زندگی را بشناسد و برای آخرت و لقاء الله برنامه داشته باشد، سبک زندگی خویش را به گونه ای سامان می دهد که در آخرت به آن مقصد و مقصود برسد. بنابراین، در صحنه آخرت هیچ حیرت و سرگردانی ندارد؛ چون مقصد و مقصود را می داند و به درستی در آن مسیر گام برداشته و به آن صحنه با شناخت وارد شده است.
اما کسی که در دنیا فلسفه زندگی را نشناسد و سبک زندگی خویش را بر اساس فلسفه الهی سامان ندهد، همان طوری که در دنیا در راه های متفرق می رود و گرفتار «لعب و لهو» می شود و کارهایش یا همانند بازیچه کودکانه، هدفمند نیست، یا همانند نوجوانان هدفمند است؛ ولی اهداف مهم را کنار گذاشته و به اهداف کم اهمیت توجه یافته است. بنابراین، در چنین شرایطی در دنیا زندگی کرده و سرگردان میان لعب و لهو بوده است؛ بنابراین وقتی به صحنه قیامت وارد می شود؛ چون بر خلاف قوانین الهی عمل کرده و مجرمانه زندگی داشته است؛ در صحنه قیامت سرگردان است؛ چنان که خدا می فرماید: وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ؛ و روزى که قیامت برپا شود مجرمان سرگردان و نومید مى گردند. (روم، آیه 12)
واژه «یُبْلِسُ»از ریشه «بلس» به معنای حیرت و سرگردانی است که با نومیدی و قنوط همراه باشد: یَئِسَ و تحیّر وسَکَتَ لانقطاع حُجَّته ؛ زیرا ابلیس از هر راهی می رود در ضلالت خویش است، راهش به جایی ختم نمی شود ؛ بنابراین از تلاش خویش هیچ نتیجه ای نیز نمی گیرد. از همین روست که چنین فردی را ابلیس می گویند؛ زیرا دچار حیرت و سرگردانی همراه با نومیدی است و حجتی برای کارهایش ندارد تا آن را تعلیل کند.
اصولا از نظر قرآن، این حیرتی که ابلیس و پیروان او در دنیا و آخرت بدان دچار هستند، یک حیرت و جدایی و تفرقه دایمی است؛ از همین روست که هزاران راه بی راهه می روند و به جایی نمی رسند. از همین روست که مجرمان در دنیا به ظاهر همراه و همدل هستند، ولی در باطن متفرق هستند، و همین تفرق و جدایی در قیامت بروز می کند و هر یک از آنها از دیگری تبری و بیزاری جسته و از هم دور می شوند.(همان، آیات 13 و 14)