از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مردم امانت الهی در دست رهبران و حاکمان الهی هستند؛ زیرا ولایت دیگران بر مردمان، باطل است؛ و اگر غیر اولیای الهی، حاکمیت مردم را به دست گیرند، جزو اولیای طاغوت، حکومت و حاکمیت ایشان باطل است.
به سخن دیگر، ولایت به هر شکلی بر مردم نیازمند سلطان الهی است که این سلطنت را تجویز می کند؛ کسی که سلطان الهی ندارد، حق حاکمیت بر مردم ندارد؛ زیرا نسبت حق و باطل، هم چون نقیضین هم چون وجود و عدم است که سومی برای آن متصور نیست؛ پس یا انسان تحت حاکمیت خدا و ولایت الله است، یا تحت ولایت غیر خدا است که ولایت طاغوت است. بر همین اساس تولی به معنای پذیرش ولایت الله و تبری به معنای عدم پذیرش ولایت طاغوت در ایمان شرط شده است.(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 256)
از آن جایی که ولایت تنها برای خداست(شوری، آیات 9 و 28)، کسانی از ولایت الهی برخوردار می شوند که مظاهر ولایت الله باشند. از این جمله مظاهر الهی در ولایت الله می توان به اولیای الهی از پیامبران و اوصیاء آنان اشاره کرد. از همین روست که ولایت رسول الله (ص) مورد تایید بلکه حتی اولی از ولایت خود انسان بر انسان دانسته شده است.(احزاب، آیه 6)
از آن جایی که مردم مِلک الهی هستند و مالک آنان همان کسی که همه هستی ملک اوست: لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا (مائده، آیه 17)، هر گونه تصرف در مردم و زندگی آنان، بدون سلطان و اذن الهی به معنای تصرف غیر مالکانه و خیانت در ملک دیگری محسوب می شود. از همین روست که از نظر قرآن، تصرفات فرعون و امثال آنها در زندگی مردم به معنای خائن مطرح شده است. پس لازم است تا این ملک به صاحب آن برگردانده شود و در دست امین الله قرار گیرد. این گونه است که حضرت موسی(ع) می فرماید: أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ وَأَنْ لَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ؛ که به آنان گفت: بندگان خدا را به من بسپارید؛ زیرا که من شما را فرستاده اى امینم؛ و بر خدا برترى و علو مجویید که من براى شما سلطان و حجتى آشکار آورده ام.(دخان، آیات 18 و 19)
پس مردم امانت الهی در دست اولیای الهی از حاکمان و رهبران اسلامی هستند، و آنان می بایست مردمان را در راه مستقیم قرار داده و و فلسفه و سبک زندگی اسلامی را به آنان آموخته و با آنان بر اساس عدالت قسطی عمل کنند؛ چرا که اینان همان عالمان به قسط هستند که به عنوان شاهدان الهی بر وحدانیت و توحید از جمله توحید فعل در ولایت گواهی رفتاری و کرداری می دهند.(آل عمران، آیه 18) همان کسانی که نه تنها مسئول دنیای مردم هستند تا با قوامین بالقسط بودن(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) جهانیان را به قیام به قسط تشویق کنند(حدید، آیه 25)، بلکه آخرت آنان را نیز تضمین کنند و نگویند که بهشت رفتن مردمان به ما ارتباطی ندارد و ما مسئول بهشت رفتن مردم نیستم، بلکه باید بدانند که به عنوان حاکمان اسلامی هم مسئول دنیای مردم و ایجاد سعادت جمعی برای آنان و هم مسئول آخرت ایشان هستند؛ زیرا خدا در باره وظایف و تکالیف دولت الهی و سیاست های دولت ولایی می فرماید: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ؛ همان کسانى که چون در زمین به آنان تمکن و امکانات و توانایى دهیمریال نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند، و به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند؛ و فرجام همه کارها از آن خداست. (حج، آیه 41)