سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که از دنیا اندوهناک است ، از قضاى خدا خشمناک است . و آن که از مصیبتى که بدو رسیده گله آرد ، از پروردگار خود شکوه دارد و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى از خود خوارى نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد ، و آن که قرآن خواند و مرد و راه به دوزخ برد از کسانى بود که آیات خدا را به فسوس گرفت و افسانه شمرد ، و آن که دلش به دوستى دنیا شیفته است دل وى به سه چیز آن چسبیده است : اندوهى که از او دست بر ندارد ، و حرصى که او را وانگذارد ، و آرزویى که آن را به چنگ نیارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :119
بازدید دیروز :340
کل بازدید :2041094
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/13
5:12 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هدایت ابتدایی فراگیر است و همه مخلوقات را در بر می گیرد؛ زیرا همه مخلوقات بر اساس مشیت حکمیانه الهی آفریده شده و خدای خالق آنان را ربوبیت می کند تا آن چنان که سزاوار هستند، پرورش یابند. از همین رو، خدا درباره این هدایت که فطری- تکوینی است، می فرماید: رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى؛ پروردگار ما کسی است که خلق هر چیزی را به او بخشیده سپس هدایت کرده است.(طه، آیه 50)

بر همین اساس، همه مخلوقات الهی از چنین هدایت فطری برخوردار بوده و با ربوبیت و پروردگاری خدا به سمت حکمت و هدف وجودی خویش حرکت می کنند. انسان و جن نیز برای عبودیت ارادی خالق آفریده شدند(ذاریات، آیه 56) و هدایت الهی برای آنان در این ساحت قرار داده شده است؛ چنان که خدا می فرماید: وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى ؛ و آنکه به تقدیر کامل اندازه‏ گیرى کرد و راه هدایت را نمود.(اعلی، آیه 3)

البته انسان که در فطرت خویش عبودیت الهی را دارا است، به سبب داشتن اراده این حق را دارد که عبدالله یا عبد هوی النفس شود؛ زیرا عبودیت در ذات انسان نهادینه شده است؛ پس اگر عبدالله نباشد، گرفتار عبد هواها و خواسته هایش می شود و خواسته هایش را «الهه» و معبود خویش قرار می دهد: مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ؛ کسی که خواسته هایش را معبود و الهه اتخاذ کرد.(فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23)

جلوه این اتخاذ و گرفتن هوی به جای خدا، همان اشکال خودپرستی است که به نام های دیگری چون بت پرستی، شیطان پرستی، فرشته پرستی، ستاره پرستی، خورشید پرستی و دیگر موارد مذکور در قرآن مطرح شده است؛ زیرا هدف خودپرستان این نیست که آنها را پروردگار و رب خویش قرار دهند، بلکه می خواهند آزاد و رها باشند و بتوانند هر جور بخواهد فجور و دریدگی داشته و خود قانونگذار باشند؛ زیرا هر چند که خودپرست به ظاهر دیگر پرستی می کند، ولی به حقیقت او خودپرستی می کند و این گونه خود پرستی را به جای خداپرستی قرار داده است. شخص خودپرست به ظاهر چیزهای دیگر را می پرستد تا ارباب متفرق او باشد و آنان حکم کنند و شریعت بیاورند و قانون بگذارند؛ در حالی واقعا خودش قانونگذاری می کند و این گونه خطوط قرمزی نمی گذارد و همه چیز را برای خویش مباح می کند؛ زیرا آن ارباب و پروردگارهای متفرق و متعدد هیچ کاره هستند و خودش قانون وضع می کند.(یوسف، آیات 39 و 40 ؛ قیامت، آیات 1 تا 5)  

به سخن دیگر، انسان در ذات خویش عبودیت را دارد و اگر به حق خداپرست نشود، خودپرست می شود و خود را بندگی و پرستش می کند.

از نظر قرآن دلهای سیاه و مختوم و مطبوع که گرفتار فجور شدند، به جای خداپرستی خود پرستی می کنند؛ زیرا نخواستند از هدایت فطری – تکوینی بهره ای گیرند.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، همه انسان ها از هدایت فطری و باطنی بهره مند هستند، هر چند که اکثریت آن را دفن و دسیسه کرده و نور هدایت را نهان می سازند و از آن بی بهره می شوند.

هم چنین نور هدایت تشریعی نیز برای همه انسان ها است؛ چنان که در توصیف قرآن آمده است: هُدیً لِلنَّاس.(بقره، آیه 185)

اما از نظر قرآن، بسیاری از مردم از این هدایت های تکوینی و تشریعی بهره مند نمی شوند؛ علت اصلی این امر وجود دو مزاحم و مانع جدی است که عبارتند از:

1.      اسراف: اسراف از سرف به معنای زیاده و تجاوز از چیزی است. این زیاده روی و تجاوزگری ممکن است از اعتدال در عقیده یا رفتار باشد؛ از همین روست که مشرک در عقیده را مسرف می گویند؛ چنان که اسراف جنسی و هم جنس گرایی از مصادیق اسراف است یا زیاده روی در خورد و خواب و مانند آنها نیز از مصادیق اسراف است. به هر حال از نظر قرآن، اسراف عامل مهم و اصلی است که انسان نمی تواند از هدایت های تکوینی و تشریعی و عقل و نقل بهره مند باشد که حجت های باطنی و ظاهری خدا برای انسان است.

2.      ارتیاب کذب ساز: ارتیاب به معنای آمیختگی دو چیز متضاد مانند سپید و سیاه است. از همین روست که حق و باطل آمیخته را ریب می گویند؛ زیرا توان تشخیص حق و باطل را از انسان می گیرد. این ارتیاب زمانی رخ می دهد که شخص با اسراف خویش شرایط را از حالت اعتدال خارج کرده و بستری برای آمیختگی ایجاد کرده باشد. افرادی که گرفتار ارتیاب هستند، چون قدرت تشخیص خویش را از دست می دهند، گرفتار دروغگویی می شوند و دروغ های بزرگ می گویند که با حقیقت هیچ ارتباطی ندارد؛ زیرا برای مرتاب آسان تر این است که حق را تکذیب کند و به کذب و دروغ راه آورد. این گونه است چون خود قدرت تشخیص حق و باطل را نداشته و حق را دروغ می داند، حق گویی دیگران را نیز نمی تواند برتابد و به تکذیب اهل حق و حقیقت اقدام می کند و آنان را نیز دروغگو می شمارد.

از نظر قرآن، کسی که این دو ویژگی را در شخصیت خویش ملکه و مقوم ذات کرده باشد، از هدایت های تکوینی و تشریعی بی بهره می ماند. خدا به صراحت می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب؛ به راستی خدا کسی که او مسرف و کذاب است، هدایت نمی کند.(غافر، آیه 28)

مراد از این هدایت نمی کند، هدایت پاداشی است؛ یعنی شخصی که از هدایت فطری تکوینی بهره ای نبرده است؛ زیرا مسرف و کذاب است، چنین شخصی از هدایت تشریعی نیز بی بهره می شود؛ زیرا شرط بهره مندی از هدایت تشریعی که پاداشی است، بهره مندی از هدایت تکوینی – فطری است.

باید توجه داشت که وقتی خدا می فرماید: یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتاب؛ خدا هر کسی که او مسرف مرتاب باشد گمراه می کند(غافر، آیه 34)، این گمراهی نیز کیفری است؛ یعنی چون از هدایت فطری بهره مند نشد، به کیفر او را از هدایت تشریعی محروم می سازد.

اصل اولی از نظر قرآن، هدایت همگانی برای همه مخلوقات از جمله انسان ها است، ولی چون انسان دارای اراده است، می تواند به جای بهره مندی از هدایت ابتدایی فطری بر خلاف آن برود و به جای خدا پرستی به خودپرستی رو آورد. علت این گرایش به خودپرستی همان اسراف و ارتیابی است که در کذاب بودن خود را نشان می دهد. در حقیقت آیات 28 سوره غافر تبیین کننده و مفسر آیه 34 است تا به مردم بگوید که اضلال الهی کیفری است و شخص از هدایت پاداشی به سبب وجود دو خصلت اساسی محروم شده است. چنان که گفته شد، از نظر قرآن کذاب بودن ریشه در ارتیاب دارد؛ زیرا وقتی شخص در ساحت شناختی قدرت تشخیص و گرایش خویش را به سبب ختم قلب و طبع آن از دست داده و دیگر تفقه و تعقل ندارد(اعراف، آیه 179؛ حج، آیه 46)، به سنت الهی حاکم بر نفس، گرایش به کذاب بودن پیدا می کند و این گونه قابلیت هدایتی خویش را از دست می دهد و گرفتار اضلال کیفری می شود.