سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت، گلشن خردمندان و بستان فاضلان است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :66
بازدید دیروز :417
کل بازدید :2043477
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/18
4:5 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر موجودی پیش از خلقت، مرده و میت است؛ البته نه عدم؛ زیرا در علم الهی و مقام امر نه خلق، به عنوان معلوم ، وجود دارد، ولی وجودی در نشئه امر الهی.

باید توجه داشت که از نظر قرآن، «موت» همانند «حیات» مخلوقی از مخلوقات خدا است؛ پس این گونه نیست که موت به معنای فوت و نیستی و عدم باشد؛ خدا می فرماید: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ.(ملک، آیه 2) و مراد از خلق در آیه معنای اعم از امر و خلق است؛ زیرا گاه خلق به معنای اعم از امر  و خلق آمده است.

از نظر قرآن، خدا پس از آن، این مرده و میت را «احیاء» کرده و به آن حیات می بخشد که در انسان همان زندگی دنیوی است؛ سپس انسان را «اماته» می کند و دوباره «میت» می شود؛ سپس دوباره آن را «احیاء» کرده و به او حیات می بخشد. خدا می فرماید: کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ؛ چگونه خدا را منکرید با آنکه مردگانى بودید و شما را زنده کرد، باز شما را مى میراند و باز زنده مى ‏کند؛ و آنگاه به سوى او بازگردانده مى ‏شوید. (بقره، آیه 28)

خدا در قرآن از کافران دوزخی نقل می کند که آنان می گویند: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ ؛ مى‏ گویند: پروردگارا ما! دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى. به گناهانمان اعتراف کردیم. پس آیا راه بیرون‏شدنى از آتش هست. (غافر، آیه 11)

این چهار حالتی که کافران می گویند و مطلب حقی است و خدا آن را انکار نمی کند، بلکه با سکوت آن را تصدیق می کند، همان حالت اماته از دنیا، احیاء در برزخ، اماته در برزخ و احیاء در آخرت است. آنان به حالت اولیه انسان هیچ اشاره ای ندارند، زیرا پیش از خلقت ، موت است نه اماته؛ چنان که خدا به صراحت از «اموات» بودن انسان پیش از احیاء در دنیا و اماته و احیاء دوباره سخن به میان آورده است(بقره، آیه 28)؛ در حالی که سخن کافران نسبت به اوضاع خودشان پس از احیاء در دنیا در عوالم برزخ و آخرت است.

البته از نظر قرآن، کافران دو اماته و دو احیاء دارند؛ اما این طور نیست که مومنان حقیقی چون انبیاء و اولیاء و شهیدای کشته در راه خدا(تفسیر صافی، ج 4، ص 329)، نیز این گونه باشند؛ زیرا برای آنان یک اماته است که همان موت از دنیا به عالم برزخ است؛ البته این عالم برزخ به یک معنا همان آخرت برای آنان است؛ زیرا کلا عالم برزخ مقدمه آخرت است؛ خدا درباره یک مرگ مومنان حقیقی این گونه می فرماید: لَا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ فَضْلًا مِنْ رَبِّکَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ در آنجا جز مرگ نخستین مرگ نخواهند چشید؛ و خدا آنها را از عذاب دوزخ نگاه مى دارد؛ این فضل و بخششى از جانب پروردگار تو است. این همان کامیابى بزرگ است. (دخان، آیات 56 و 57) بنابراین، مومنان تنها یک مرگ را تجربه خواهند کرد؛ در حالی که کافران اماته و احیاء دیگری را در عالم برزخ تجربه خواهند کرد که آنان را به آخرت منتقل می کند؛ اما مومنان چنین نیستند؛ زیرا مومنان حتی از «صعق» صور اسرافیل در امان هستند؛ زیرا باید توجه داشت که آن چه به دست اسرافیل با دمیدن در صور اتفاق می افتد، مرگ نیست، بلکه صعق و صاعقه است که نوعی مدهوشی یا بیهوشی و رفتن به کُما و خاموشی است؛ زیرا از آن جایی که ملک الموت حضرت عزرائیل(ع) است، و حضرت اسرافیل(ع) ملک الحیاه است، پس آن چه در صحنه قیامت رخ می دهد صعق و قیام است؛ چنان که خدا می فرماید: وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ؛ و در صور دمیده مى ‏شود، پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بیهوش درمى‏ افتد، مگر کسى که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در آن دمیده مى ‏شود و بناگاه آنان بر پاى ایستاده مى ‏نگرند. (زمر، آیه 68)

بر این اساس، صور اسرافیل، موجب اماته و احیاء نیست، بلکه صعق و رهایی از آن است که موجب «قیام» آنان است. گویی با صور نخست، قیام از دست می رود و شخص گرفتار بیهوشی و مدهوشی شده به خاموشی می رود و ایستاده نیست؛ زیرا توان ایستادن از وی سلب شده و بر زمین افتاده، اما با صور دوم دوباره قائم می شود و از مدهوشی یا بیهوشی بیرون می آید. باید توجه داشت که صاعقه که همان آذرخش با برخورد ابرها ایجاد می شود، از همین ریشه است؛ گویی صاعقه به شخص برخورد کرده و گرفتار برق گرفتگی و بیهوش شده است.

البته بر اساس همین آیه، مومنان حقیقی که جزو «من شاء الله» هستند ، از این صعق نیز در امان هستند و بیهوش و مدهوش نمی شوند. پس آنان تنها یک مرگ را تجربه می کنند که همان مرگ از دنیا به عالم برزخ است و پس از آن عالم برزخ و قیامت مرگی به سراغ آنان نمی رود، چنان که از صعق و صاعقه قیامت نیز در امان هستند. پس عالم برزخ برای مومنان حقیقی همان عالم آخرت است که حیات محض در آن برای آنان رقم می خورد: وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ.(عنکبوت، آیه 64)