سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امّا حقّ شما برمن . . . این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزم تا بدانید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :162
بازدید دیروز :366
کل بازدید :2031643
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/10
10:51 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در گذشته نه چندان دور یعنی تا همین نیمه دوم سده بیستم هزاره دوم میلادی، در میان مسیحیان، کاتولیک ها دارای مدارس دینی هم چون حوزه های علمیه شیعی بودند. اینان به سبب آن که تا همین چهل سال پیش لازم می دانستند که کشیش ها انجیل را برای مردم در کلیساها بخوانند و تفسیر کنند، به مردم اجازه نمی دادند تا خودشان به انجیل مراجعه کنند. لازمه این نظام این بود که آموزش های طلبه گی خاصی داشته باشند تا معارف و احکام و اخلاق دینی را به مردمان بیاموزند.. در این مدارس دینی، کشیش های تربیت می شدند که همه هم و غم ایشان حفظ دینداری مردم و آموزش دین بود.

اما با نفوذ جریان اصلاحی و اعتراضی پروتستان در جوامع کاتولیک، این روند تغییر محسوس کرد. از آن جایی که جوامع کاتولیکی تغییر کرده بود و اکثریت مردم با سواد شده و در سطوح عالی آموزشی بودند، کلسیای کاتولیک نیز ناچار تن به تغییراتی داد که به روند آموزشی آنان خسارت جبران ناپذیری وارد کرد. آنان نخست تن به آموزش غیر دینی چون علوم انسانی دادند. سپس با مدرک گرایی و دادن عناوینی چون دکترا کوشیدند تا بخش بیش تری از مردم و جوانان را با کلیسا و آموزش های آن همراه کنند. نتیجه این تغییرات آن شد که به جای کشیش های مذهبی، دانشجویان دینی تربیت یافتند که دارای مدرک و تحصیلات دانشگاهی بودند. این دانشجویان دینی در رشته های علوم انسانی چون روان شناسی و جامعه شناسی و مردم شناسی مانند آن تبحر داشتند، ولی نه تعهدات و تعبدات کشیش های پیشین را داشتند و نه تن به کارهای کوچک می سپردند؛ و از آن جایی که در این دوره های کوتاه مدت نمی توانستند تخصص های لازم را کسب کنند، کشیشان متخصص در حوزه معارف دینی نیز نبودند. نتیجه آن شد که در دانشگاه های کاتولیکی دروس جنبی، جای دروس اصلی نشست و دروس اصلی به حاشیه رانده شد و به جای مبلغان دینی و مبشران مذهبی، شماری فارغ التحصیلان بی تعهد و فاقد تخصص مسئولیت های دینی و کشیشی مردم را به عهده گرفتند.

دوستی که این مطالب را بیان می کرد، خود سالیان سال در جوامع آمریکای لاتین زیسته بود و با این مسایل به طور ملموس آشنا بود. وی می گفت در همین سالیان اخیر در یکی از دانشگاه های کاتولیکی نظام و سیستم آموزشی موجب شد تا یک یهودی صهیونیست مسئولیت دانشگاه را به عهده گیرد و دانشجویان کاتولیک مسیحی تحت مدیریت وی آموزش های دینی را دریافت کنند.

به نظر می رسد که این تفکر در حوزه های علمیه ایران نیز به طور خزنده پیش می رود. اکنون به جای فقه و اصول فقه و تفسیر و حدیث یا حتی فلسفه اسلامی که مبتنی بر الهیات و کلام اسلامی است، دروس جنبی اصالت یافته است و طلاب در نقش دانشجویان با تخصصی شدن به سمت و سوی دروس علوم انسانی چون مدیریت، اقتصاد، روان شناسی، جامعه شناسی، فلسفه غرب ، تاریخ عمومی و مانند آن می روند.

جالب این که طلاب دیگر گرایشی ندارند تا حجت الاسلام خوانده شوند و می خواهند به نام دکتر معرفی شوند. این گونه است که نظام حوزه نیز تغییر یافته و مراکز حوزوی روزانه مشغول به دادن دکترای مختلف در علوم انسانی به این طلاب است. هر چند که نسل کنونی به سبب آن که در همان حوزه های علمیه سنتی رشد کرده اند هنوز وجه حجت الاسلامی ایشان غلبه دارد و فقه و اصول و مانند آن هم چنان به نسبت بر دیگر علوم می چربد، ولی با تغییر ذائقه و دانشجویی شدن و تبدیل مدرس ها به کلاس ها و مدرک به جای دانش و فهم و فقه عمیق و ارزش یافتن نمره و مانند آن، اندک اندک دروس جنبی اصالت می یابد و هویت طلبه گی به هویت دانشجویی تغییر خواهد کرد.

چنین دانشجویان دینی که دکتر شده اند دیگر بر نمی تابند تا به میان روستاییان بروند و یا در همین شهرها در مساجد کوچک پیش نمازی کنند و منبری بروند و روضه ای بخوانند، چرا که این کارها با شخصیت دکترا و پرستیژ آن جور در نمی آید. طلبه های کنونی که با دو هویت خود باخته "دانشجونما و طلبه نما" ظهور و بروز کرده اند، از مساله و مساله گویی بی خبرند، چرا که تخصص ایشان در مسایل مدیریت دولتی ، حقوق غرب، فلسفه غرب، علوم سیاسی ، اقتصاد سرمایه داری و مانند آن است و کم تر مسایلی به گوششان خورده است که پیش از این در یک دوره فشرده فقه نیمه استدلالی در لمعه و مکاسب تدریس می شده است. اکنون از همان آغاز با تخصصی شدن به سمت مدرک در یک فرآیند کوتاه زمانی می رود، باشد تا هر چه زودتر دکترای خود را در فلان رشته علوم انسانی به دست آورد.

ببیند چگونه به همان دامی گرفتار شده ایم که پروتستان ها برای کاتولیک پهن کردند و کشیشان آن ها را بی سواد در حوزه تخصص دینی شان و غیر متعهد کرده و تنها برگه ای دکترای تخصصی پوچ به دستشان داده اند، چرا که اگر برای دانشگاهیان این برگه دکترای تخصصی حکایت از علم می کند برای طلبه چیزی جز شرم نیست، چرا که مدرکی است بیرون از ماموریت و وظیفه و مسئولیت اصلی طلبه گی. پس این همان هویت زدایی از طلبه گی است که با دست خودمان در حوزه های عملیه گور حوزه های علمیه و طلبه گی را با دستگاه عریض و طویل شوراهای مدیریت می کنیم.

انقلاب اسلامی موجی عظیم در جهان بر پا کرده و مردمان را به سمت هویت خودشان بازگردانده است. همین دوست ما می گفت که خانواده های لبنانی بسیاری را دیده بودم که پیش از انقلاب اسلامی تنها نام اسلامی داشتند یا قرآنی پاره که نمی دانستند چیست ولی به عشق پدر و پدر بزرگ آن را با خود داشتند. وقتی با من آشنا شدند و دانستند که کتاب پاره همان قرآن و این نام اسلامی دلالت بر چه چیزی دارد، به خود می آمدند و هویت می جستند.

این اختصاص به مسلمانان و شیعیان نداشته و ندارد ، چرا که موج انقلاب امام خمینی (ره) همه انسان ها را به سوی معنویت و هویت خواهی سوق داده است و بودایی و مسیحی و یهودی نیز در جست و جوی هویت به دین خویش مراجعه می کند. در این میان برخی چون بهایی ها و وهابی ها بر امواج سهمگین انقلاب اسلامی سوار شدند و مسئولیت طلبه گی ما را به عهده گرفته و مشغول آموزش به همان سبک حوزوی در همه جا حتی در آمریکاو اروپا هستند. کسانی بسیار به عشق امام خمینی (ره) و ایران به این مراکز می روند و مسلمان می شوند ولی با اسلام بهایی و وهابی. اگر مسئولیت طلبه گی خود را انجام می دادیم اکنون در همه جای دنیا حوزه های علمیه ای داشتیم که همان فقه و اصول و قرآن را تعلیم می داد و صاحبان مدرک دکترا و کارشناسی ارشد و کارشناسی را به سوی خود می کشاند تا در این حوزه ها طلبه گی کنند و متعهدانه حدیث و قرآن و تفسیر و فقه را به گوش دیگر هم وطنان خویش برسانند. اما افسوس حوزه های علمیه راهی دیگر می رود و دروس جواهری و فقه مکاسبی را به آموزش علوم انسانی غربی و مدرک گرایی آن ترجیح داده است. حوزه های علمیه در سال های اخیر به سوی دانشگاهی بی محتوا از اصول فقه و فقه جواهری و تفسیر و حدیت شیعی می رود. کی و کجا می بایست این را فهمید و جلوی آن را گرفت. به نظر می رسد که تغییر و عشق به آن همه را دیوانه کرده است و بر این باور شده اند که هر تغییری پسندیده و مطلوب است حتی اگر با دین شویی همراه باشد.

جنون تغییر حوزه های علمیه را به سمت ناکجاآبادی می برد که امام خمینی با آن به شدت مخالفت می ورزید و اجتهاد پویا را تنها در سایه سار فقه جواهری بر می تابید نه در سایه سار علوم انسانی مبتنی بر اومانیسم غربی.


89/3/12::: 2:41 ع
نظر()