سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به بلایى سخت دچار است چندان به دعا نیاز ندارد تا بى بلایى که بلایش در انتظار است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :145
بازدید دیروز :291
کل بازدید :2035910
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/30
10:13 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

بی گمان شریف ترین عنصر انسانی، عنصر عقل است. به نظر می رسد که عقل انسانی، هسته مرکزی ، قطب و قلب روح آدمی است. به این معنا که روحی که خداوند از خود در آدمی دمیده است، مظاهر و تجلیاتی دارد که عقل هسته مرکزی آن می باشد. بنابراین می توان عقل را همان روح آدمی بر شمرد که خداوند در آدمی دمیده و به سبب آن آدمی شرافت یافته و لایق و شایسته خلافت الهی شده و تسخیر دیگران به سجده تکوینی و تشریعی را سبب شده است.

از عقل در روایات به نور الهی نیز تعبیر می شود؛ چرا که خود ظاهر است و دیگر امور را نیز ظاهر می سازد. در روایات معتبر آمده است که نخستین آفریده و مخلوق عقل است و در همان روایات نیز آمده که پیامبر(ص) در مقام نوری نخستین مخلوق و آفریده است. به این معنا که " اول ما خلق الله العقل " و نیز " اول ما خلق الله نوری".  بر این اساس می بایست، نخستین آفریده و مخلوق را پیامبر (ص) در مقام نوری باشد که همان عقل است.

به سخن دیگر، عقل مطلق همان پیامبر(ص) است که نور اول و صادر نخستین و روح اعظم می باشد. بر اساس روایات معتبر همه موجودات و مخلوقات از نور وجودی آن حضرت(ص) به طور غیر مستقیم و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از نور مستقیم وی خلق و آفریده و منشعب شده اند. از این رو در دایره " انا لله و انا الیه راجعون" چون بازگشت از " الی ربک الرجعی " یعنی از طریق ربوبیت محمدی (ص) است، بنابراین صدور نیز از ربوبیت محمدی (ص) می باشد؛ چنان که منتهای همه سیر و حرکت ربوبیت کامل محمدی (ص) است:" الی ربک المنتهی".

عقل که جنبه رحمانیت خداوندی است در همه کائنات به اشکال روحی و نوری حضور دارد. از این روست که هر جا روح باشد، زندگی، عقل و نور نیز حضور و وجود دارد. بنابر این هنگامی که روح در آدم (ع) دمیده شد، حضور عقل مطلق ، نور محمدی(ص) در آن جا ثابت شده است.

عقل به عنوان مرکز و هسته و قطب و قلب روح در همه جا حضور می یابد و انوار خویش را بر همه چیز می افکند و این گونه است که " الله نورالسموات و الارض" معنای درست می یابد؛ چرا که حضرت محمدی(ص) در یک مقام تجلی و مظهر اتم و اکمل الله است و او را عبدالله مطلق نامیده اند و در مرتبه ای مظهر اتم و اکمل مقام " هو" الهی است و از آن نظر وی را به " عبده " ستوده اند؛ چرا که دیگر میان ذات الهی با مقام نوری محمدی(ص) جز پرده " قاب قوسین او ادنی"(نجم ، آیه 9) چیزی آویخته نیست.

بر این اساس است که خداوند عقل ، یعنی پیامبر(ص) را محل همه چیز از ثواب و عقاب می داند و او را قاسم بهشت و دوزخ معرفی می کند، چرا که او می بایست پاسخ گوی نهایی باشد. ازاین روست که در قرآن در میان همه هستی از آدم (ع) تا خاتم(ص) کسانی را به عنوان شاهدان الهی قرار داده و پیامبر(ص) را شاهد بر این شاهدان قرار داده است تا این گونه نشان دهد که پاسخ گویی نهایی پیامبر(ص) است که عقل مطلق می باشد.(بقره ، آیه 143 و نیز سوره نساء ، ایه 33)

امام باقر (ع) در باره مقام عقل یعنی همان پیامبر(ص) می فرماید: چون خدا عقل را آفرید، او را به سخن درآورد و سنجید. گفتش : پیش آی! پیش آمد و گفتش : پس رو! پس رفت. آن گاه خداوند فرمود: به عزت و جلال خودم سوگند! خلقی نیافریدم که از تو پیشم محبوب تر باشد. تو را به کس می دهم که دوستش دارم. همانا روی امر و نهی من با توست و کیفر و پاداشم به حساب تو است.(اصول کافی، ج 1، کتاب عقل، ص 32 حدیث اول)

بنابراین هر کسی از وجود بهره ای می برد از نور محمدی و عقلی الهی است که در وی جاری است. از این روست که همه موجودات حتی زمین و آسمان که به نظر از جمادات هستند از شعور عقلانی و روحی در حد خود برخوردار می باشند و می بایست مطیع امر الهی باشند. همه چیزهایی که آفریده شده نیز از مهر و محبت الهی برخوردار هستند که از آن به رحمت رحمانی یابد می شود. هر چه حضور عقل و نور محمدی در آن چیز بیش تر باشد بیانگر محبوبیت بیش تر آن چیز در نزد خداوند حکایت می کند.

این که در روایت است که امیرمومنان (ع) می فرماید پس از آفرینش آدم (ع) جبرئیل نزد وی رفت تا او را بر انتخاب سه چیز مخیر کند که یکی عقل است، زمانی است که روح رحمانی ، نور عمومی و عقل کلی در وی دمیده شده بود و هنوز عقل کامل که از آن به اسمای کامله الهی یاد می شود در وی دمیده نشده بود. یعنی هنوز در آب و گل بود و از وجود ابتدایی برخوردار بود که در آن زمان به او روح اعظم و عقل کامل و نور مطلق الهی عرضه می شود تا واکنش این موجود ابتدایی را ببیند. در آن جاست که آدم(ع) روح اعظم و ولایت او را می پذیرد که در خود حمل نماید و هر چند که در این امر امانت داری کوتاهی می کند و نشان می دهد که از عزم و جدیت خوبی در امانت داری حمل نور اعظم و روح مطلق الهی یعنی حمل پیامبر (ص) و ولایت او و فرزندانش (ع) برخوردار نمی باشد، ولی در همان آغاز نشان می دهد که تا چه اندازه این آب و گل آدم، علاقه مند به حمل امانتی چنین بود تا در مسیر خلافت الهی به داشتن نور محمدی (ص) گام بردارد.

هنگامی که این عقل مطلق و کامل در آدم(ع) دمیده شود و نورانیت یافت، از رحیمیت الهی برخوردار گشت. از این روست که ویژگی خلافت و مظهریت الهی را یافت و همه هستی مسخر او شده و بر او سجده آوردند ؛ چرا که نور وجود محمدی (ص) در آن تجلی و ظهور یافته بود. اما ابلیس این باطن را ندیده و به ظاهر آب و گل آدم نگریست. عقلی که آدم برگزید، عقل کل است که جان را مدیریت می کند و آدم به وجود نوری محمدی (ص) شرافت و کرامت یافت.

در روایت است که جبرئیل بر آدم فرود شد و گفت: ای آدم ! من مامورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی را بر گزینی و دو دیگر را وانهی . آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت : عقل و حیاء و دین . گفت : عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت : شما برگردید و او را وانهید . گفتند: ای جبرئیل ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد. جبرئیل گفت: اختیار با شماست و بالا رفت.(همان ، حدیث دوم)

بنابراین هر جا عقل باشد و انسانیت و دین داری و عبودیت وجود دارد. از این روست که عقل و دین را جزو فطرت دانسته اند، چرا که هر جا که نور عقل وارد شد، کمال دینداری تجلی یافت. از این روست که گفته اند: العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چیزی است که بدان خدا پرستیده می شود و بهشت به دست می آید؛ چرا که عقل جز با رحمانیت و رحیمیت نیست.

اما آن چه در برخی دیگر از مردمان وجود دارد، عقل مطلق نیست بلکه مشابه عقل مطلق است که با کفر ابلیسی همراه شده است. این گونه است که از آن به شیطنت یاد می شود. عقل شیطانی همانی است که در معاویه بروز و ظهور کاملی یافت و جز نیرنگ و شیطنت نداشت.(همان ، حدیث دوم)

بنابراین ، عقل ناخالص و به دور از فطرت آدمی است که او را به سوی بی حیایی و بی دینی سوق می دهد و همه گرفتاری ها دنیا و آخرت را برای او سبب می شود. اما اگر شخص از عقل رحمانی خود بهره برد عقل رحیمی در او بروز و ظهور می یابد و شکوفا می شود و آن گاه است که به حکم امانت داری ، خلافت الهی از مقام عظمای ولایت کبرای محمدی مظهریت می کند.