سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیم از خدا، کلید هر حکمتی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :187
بازدید دیروز :235
کل بازدید :2036516
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/1
2:36 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

نگاه اسلامی به مرد و زن، نگاهی در درون اصالت فرد و جامعه است. این در حالی است که در فرهنگ غربی که پس از نهضت بیداری پدید آمده، اصالت فرد و لیبرالیسم در کنار اومانیسم و انسان محوری ، موجب شده تا فردیت، معنا ومفهوم دیگری پیدا کند و شخص و شخصیت زن و یا مرد در جامعه به دور از نقش واقعی آن، مورد سنجش وارزیابی قرار گیرد.

در فرهنگ غربی، هویت زن تنها و تنها به زن بودن وی به دور از نقش های اجتماعی اوست که شخصیت وی را معنا می بخشد. این در حالی است که تاکید در فرهنگ شرقی به ویژه اسلامی بر شخصیت زن است که در نقش های اجتماعی آن ظهور می یابد. این گونه است که هویت زن، در جامعه شکل می گیرد و معنا می یابد و زن می کوشد تا نقش خود را در جامعه مورد تاکید قرار دهد و پیش از آن که زن باشد می کوشد تا همسر یا مادر باشد. این گونه است که در زنان بیش از مردان، شخص به مفهوم زن بودن رنگ می بازد و شخصیت اجتماعی اوست که هویت او را می سازد. شخصیت اجتماعی همان نقش زن در جامعه کوچک خانواده است که در این جا ما از آن به همسر بودن و مادربودن سخن می گوییم.

تقابل فرهنگی

هر چند که فضای پس از انقلاب و حضور پررنگ زنان در جامعه ایرانی، زن ایرانی، به یک معنا مانند هر زن غربی مدرن برخورد می کند. از این روست که زن ایرانی در خارج از خانه تحصیلات خوبی داشته و دارای شغل است واز آخرین مدها پیروی می کند، حق انتخاب شوهر را با رضایت والدین دارد و حتی در مدیریت امورخانه و خانواده حق تصمیم گیری داشته و از نفوذ قابل توجهی برخوردار می باشد، ولی هم چنان بر اساس باورهای اسلامی و فرهنگ ایرانی خود، هویت و شخصیت خود را در زن بودن نمی جوید بلکه در نقش اجتماعی زن بودن خویش آن را می جوید. از این روست که با آن که خود را زن می یابد و می خواهد زن بودن خویش را در کنار مرد بودن نشان دهد، ولی بیش ترین تلاش وی آن است که از این زن بودن به عنوان یک نقش اجتماعی بهره گیرد. از این روست که نمی خواهد مرد باشد و همانند مرد اندیشه و یا کار کند؛ زیرا خود را مکمل مرد می داند چنان که مرد را نیز مکمل خود می یابد. این بدان معناست که نقش های متفاوتی را برای خود قایل است که مردان از عهده آن بر نمی آیند.

به سخن دیگر،‌همان اندازه که مرد بر مرد بودن خود تکیه می کند و نقش و کارویژه های خاص را برای خود تعریف می کند، زن نیز بر زن بودن خود تاکید داشته و نقش و کارویژه های خاص خود را می جوید. با این همه بیش از هر چیزی می کوشد تا خود را در نقش های خاص خود تعریف کند و هویت بخشد، نه آن که بکوشد تا با نگاهی جنسیتی ، تمایزات جنسیتی را بزداید و آن را نادیده گیرد.

به سخن دیگر، هر چند خود را در انسانیت با مرد همسان می یابد ولی زن بودن خود را نه یک مشکل بلکه یک عنصر مثبت و سازنده می یابد و می کوشد تا بر اساس آن نقش های خاص خود را تعریف و به شکل کامل از آن بهره گیرد. چنان که به مرد نیز این فرصت را می دهد تا مرد بودن خود را بپذیرد و اثبات کند و از آن برای نقش خاص وی بهره مند سازد. این گونه است که زنان ایرانی،‌ فرزندان خویش را این گونه تعریف می کنند تا ضمن پذیرش همسانی در انسانیت ، بر جنبه های زن بودن و مردبودن در راستای نقش تاکید کنند. این بدان معناست که ایرانی از مرد و زن خود را با توجه به نقش خویش تعریف می کنند. زن می پذیرد که مسئولیت خانه و خانواده در حوزه تربیت بر او عهده اوست و مادر بودن تنها به زاییدن نیست ؛ از این روست که مساله زبان مادری مطرح می شود که به معنا تربیت کامل کودک و فرزند است. چنان که پیش از تولد فرزند، نقش همسربودن را برای خود به عنوان مکمل مرد تعریف کرده است. این گونه است که زن ایرانی به آسانی همزمان مرد سالاری را به معنای این که مردان مسئولیت اصلی امور اقتصادی، و روحی و روانی خانواده را دارند، تأیید می نماید.

بر این اساس زن ایرانی هویت خود را در ایفای نقش« مادر» و«همسر» بودن می بیند تا« زن» بودن در برابر مرد بودن که در آن نگرش فرداگرایانه و تبعیض جنسیتی بسیار قوی دیده شده است. از این روست که زن ایرانی ، همانند مرد ایرانی معتقد به فدا کردن خوشی، نیازها و حتی زندگی به خاطر خانواده است. آن چه برای مرد و زن ایرانی مهم است، خانواده و نقشی است که هر یک بر عهده گرفته و مسئولیتی است که برگردن دارند.   

مرد ایرانی، مایل است که دارای همسری با تحصیلات خوب، شاغل، خوش لباس و پیرو مد، مستقل و اجتماعی باشد. هم زمان او به نگرش سنتی برخاسته از فرهنگ اسلامی ایرانی، از زن به مثابه همسر و مادر فداکار توقع و انتظار دارد تا بی ادعا از مرد خود به عنوان شوهر و پدر و در حقیقت بخش دیگر مکمل کننده خانواده، اطاعت و پیروی می کند. این گونه است که زن و مرد از نظر اجتماعی مورد ارزش و احترام قرار می گیرند؛ زیرا هر یک کارویژه و نقش خود را به درستی ایفا می کنند. بنابراین هر گاه بر خلاف نقش خود عمل کنند،‌از نظر اجتماعی نه تنها زن یا مرد نیستند بلکه همسر و یا پدر و مادر مناسبی قلمداد نمی شوند.

 نقش های اجتماعی

در یک هویت «ایرانی» مناسبات خانوادگی و دوستی دارای ارزش بالایی است. در واقعیت امر مفهوم خانواده و دوستی در فرهنگ ایرانی، تبلور فرهنگ اسلامی است که مرزی مابین خود و دیگران قائل نمی شود.

ایرانیان از طریق تربیت می آموزند که یک عضو خوب خویشان و یک دوست صادق ومهربان باشند. خصوصیات عضو صادق خانواده بودن و دوست وفادار بودن دارای ارزش بالایی است.

در یک مناسبات اجتماعی، اگر این خصوصیات در فرد ایرانی کاهش یابد، به مثابه نزول شخصیتی او تلقی می شود. خانواده در یک جامعه ایرانی نقش عملکرد قاطع در ساخت اجتماعی را  بازی می کند.

 در واقعیت امر خانواده دقیقا مانند همه جوامع سنتی دارای قدرت تأثیرگذاری گسترده ای نسبت به جامعه غربی مدرن است. زمانی که از خانواده ایرانی صحبت می شود بایستی به خاطر آورد که خطا خواهد بود که خانواده در غرب را مترادف مفهوم «خانواده بزرگ» در ایران بدانیم. خانواده در ایران نه تنها دربرگیرنده همه فرزندان ازدواج کرده و نکرده می باشد، بلکه دربرگیرنده پدر و مادر بزرگ، عمو و دایی، خاله و عمه نیز است.

نقش اجتماعی در جامعه اسلامی ایرانی تنها به این محدود نمی شود، بلکه نظارت همگانی و تربیت عمومی بر عهده یکایک اعضای جامعه نهاده می شود و هر یک نسبت به دیگری ولی امر به شمار می آید و ولایت پیدا می کند؛ زیرا " کلککم راع و کلکم مسئول عن رعیته؛ هر یک چوپان دیگری و هر یک مسئول از دیگری است. این همان ولایت متقابل است که هر یک نسبت به دیگری دارد. این ولایت از سوی حق و از سوی مسئولیت و وظیفه است که برعهده همگان نهاده می شود. در این جا نیز میان مرد و زن فرق و تفاوتی نیست و تفاوت و تمایزات جنسیتی معنا و مفهومی ندارد.

سخن در باره نقش های مختلف زن و مرد و یا هر فرد مسلمان نسبت به دیگری بسیار است که بیان همه آن ها بیرون از حوصله این مقاله می باشد.

مقام خانواده

در یک خانواده ایرانی فقط پدر و مادر و فرزندان خانواده نیستند که مسئولیت و وظایفی در قبال یک دیگر احساس می کنند. بلکه هر فرد عضو خانواده دارای حقوق و وظایف در برابر مدار بزرگتر می باشد. بدین طریق رابطه مابین اعضای خانواده ،  تشکیل دهنده پایه اساسی زندگی اخلاقی ایرانی هاست.

تأثیر خانواده بر روی زندگی ایرانی ها محدود به عرصه اخلاقیات نیست، بلکه  در زندگی اجتماعی آنان نیزنقش بزرگی ایفا میکند . از طریق والدین، بچه ها می آموزند که خواست خانواده در برابر خواسته های فردی عضو همیشه دارای مقام بالاتری است.

یک ایرانی در وهله اول از طریق عضویت در یک خانواده هویت می یابد نه از طریق عضویت در جامعه. علت این مسئله آن است که جامعه فاقد  واحد های دیگری است که بتواند از حقوق فرد و خانواده  دفاع نماید. خانواده به مثابه یک سازمانی است که امنیت به فرد عضو خانواده می بخشد. خانواده به این معنا نقش بیمه اجتماعی در برابر اعضای خود را بازی می کند. به عنوان نمونه فرزندان بدون توجه به این که در چه سنی ازدواج می کنند، تا مرحله ازدواج در خانواده خود زندگی مینمایند. بر طبق رسومات موجود فرزندان پس از ازدواج تمام وسایل خانه مورد احتیاج خود را از والدین دریافت می کنند. زمانی که پسری ازدواج می کند، تمام هزینه عروسی و مخارج و حتی تهیه مکان برای زندگی آینده آنان به دوش والدین است. حتی پس از ازدواج، فرزندان با همسران و فرزندان خود اگر به دلیل مسایل اقتصادی و یا بیکاری قادر به امرار معاش نباشند همیشه جرئت بازگشت مجدد به نزد خانواده خود را دارند.

خانواده نقش محافظت از اعضای خود هم به شکل پشتیبانی اقتصادی و هم به صورت پشتیبانی معنوی در وضعیت بیکاری، اعتیاد، ورشکستگی و عیره را دارا می باشد. در واقع این تنها  والدین نیستند که خود را برای فرزندان خود قربانی می کنند. تفکر قربانی کردن خود برای دیگران، آموزشی است که همه از سنین کودکی می آموزند. مواظبت و مراقبت از پیران عضو خانواده یک پایه اساسی در فرهنگ ایرانی است. در واقع به دلیل نبود سیستم مواظبت از سالمندان نیست که فرزندان این مسئولیت را برعهده می گیرند، بلکه سیستم فکری ایرانی باعث می شود که اعضای جوان خانواده، مسئولیت نگهداری از سالمندان که نمی توانند به دلایل اقتصادی و یا فیزیکی روی پای خود بایستند، را بردوش گیرند. با توجه به آنچه که بیان شد، می توان درک نمود که «خانواده» دارای سیستم اجتماعی دیگری متفاوت از مفهوم خانواده در جامعه غرب است. در جامعه غرب سیستم موجود در اجتماع است که نیاز های اجتماعی هر فرد را کم وبیش برآورده می سازد.

پیامد آن چه که بیان شد این است که یک فرد در جامعه غربی در یک محیط اجتماعی آموزش و تربیت می یابد که این آموزه ها در راستای فرد گرایی و آزادی به دور از نقش های اجتماعی سیر می کند، ولی یک فرد ایرانی در یک ساخت اجتماعی که مبنای آموزه های آن در راستای امنیت زیر پوشش خانواده و نقش اجتماعی هر یک  سیر می نماید، آموزش و تربیت می یابد.

به هر حال فرهنگ اسلامی ایرانی اقتضا می کند که شخص، شخصیت واقعی و هویت کامل خود را در خانواده و اجتماع تعریف کند و بر اساس نقش های اجتماعی جایگاه و ارزش خود را بازشناسد. این گونه است که فردگرایی و تنها به خود اندیشیدن رنگ می بازد.

این جاست که در فرهنگ اسلامی تولی و ولایت پذیری امری مهم و اساسی است؛ زیرا هر یک از افراد جامعه از مرد و زن ، نسبت به دیگر ولایت دارد و بر اوست که نه تنها خود را به ایمان مهجز و به عمل صالح مسلح نماید بلکه دیگران را نیز بدان بخواند و در حوزه امر به معروف ونهی از منکر هدایت و تربیت دیگری را به عهده گیرد. این گونه است که هماره نقش های متقابلی نیز برای همگان تعریف می شود و هر حقی مسئولیتی و هر مسئولیتی حقی را به دنبال می آورد.


88/2/6::: 4:10 ع
نظر()