یکی از مهم ترین خاستگاه های اعتماد اجتماعی ، وفای به هر گونه عهد ، پیمان و قول و قراری است که میان افراد جامعه بسته می شود؛ زیرا تعاملات اجتماعی نمی تواند جز بر اساس قوانین و رسوم عقلانی و عقلایی و در نهایت شرعی شکل بگیرد و از آن جایی که عهد و پیمان ، مهم ترین نظامی است که حدود و ثغور ، شیوه تعاملات را تعریف و تعیین می کند می توان گفت که بنیاد هر تعامل اجتماعی است.
این گونه است که در تمامی جوامع بشری مساله قول و قرار به عنوان یک اصل ارزشی عقلایی مورد تاکید قرار گرفته است و وفا به عهد به عنوان فضلیت ارزیابی می شود؛ زیرا بی وفای به عهد هیچ جامعه ای از امنیت روانی برخوردار نخواهد بود و بی اعتمادی نسبت به یک دیگر چیزی جز فروپاشی درونی جامعه و واگرایی افراد آن نخواهد بود.
رفتار و سیره پیامبران و معصومان (ع) در کنار آموزه های نظری قرآن و سنت های وحیانی به خوبی جایگاه ارزشی و مهم وفا به عهد را بیان می کند. به عنوان نمونه شیخ طبرسی در تفسیر وزین مجمع البیان خویش در باره نقش وفای به عهد آورده است: در روایت آمده که رسول خدا (ص) به یکى از اصحاب خود وعده داد که در مکه نزد خانه کعبه منتظرش مىباشد تا او برگردد، ولى آن مرد در پى کار خود رفته فراموش کرد برگردد، رسول خدا (ص) سه روز در آنجا منتظر ماند تا خبر به آن مرد رسید، به مسجد آمده عذر خواهى کرد.
در جایی دیدم که آن حضرت (ص) در مدتی که در انتظار بوده است، در زیر آفتاب کنار کعبه می ایستاد و از آن جایی که مسجد الحرام به شکل کنونی وجود نداشت و در گوشه ای تنها دارالندوه ( مجلس شورای قریش ) قرار داشت، سایبانی نیز وجود نداشت تا آن حضرت (ص) در پناه آن بایستد. یکی از یاران آن حضرت (ص) به وی پیشنهاد می کند که دست کم به زیر سایبانی برود و در انتظار بماند ولی آن حضرت (ص) حاضر نمی شود تا جای خود را تغییر دهد و فرموده بود که محل قرار این جا کنار کعبه بوده است و اگر دوست وی به آن جا بیاید و او را نبیند ممکن است بر خلاف قول و قرارش عمل کرده باشد.
در تفسیر قمى در ذیل آیه" وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ" آمده که امام فرمود: اسماعیل وعدهاى داده بود و یک سال منتظر دوستش نشست، و او اسماعیل پسر حزقیل بود .( تفسیر قمى، ج 2، ص 51)
شیخ طبرسی درباره علت این انتظار می نویسد: وعدهاى که آن جناب داده بوده مطلق بوده است، یعنى مقید نکرده که یک ساعت یا یک روز یا فلان مدت در آنجا منتظر مىمانم، به همین جهت مقامى که از صدق و درستى داشته اقتضاء کرده که به این وعده مطلق وفا کند، و در جایى که معین نموده، بایستد تا رفیقش بیاید.
وی سپس می افزاید: صفت وفا مانند سایر صفات نفسانى از حب، اراده، عزم، ایمان، ثقه و تسلیم داراى مراتب مختلفى است که بر حسب اختلاف مراتب علم و یقین مختلف مىشود، همانطور که یک مرتبه از ایمان با تمامى خطاها و گناهان مىسازد که نازلترین مراتب آن است، و از آن به بعد مرتبه به مرتبه رو به تزاید و صفا نهاده تا به جایى مىرسد که از هر شرک خفى خالص مىگردد، و دیگر قلب به چیزى غیر از خدا تعلق پیدا نمىکند، حتى التفاتى هم به غیر خدا نمىنماید، که این اعلا مراتب ایمان است، همچنین وفاى به عهد هم داراى مراتبى است، یکى از مراتبش وفاى قولى است، مثل اینکه قول بدهد که یک ساعت یا دو ساعت فلان جا منتظر بایستد، تا کار لازمترى پیدا شده او را از بیشتر ایستادن منصرف کند، این یک مرتبه از وفا است، که عرفا آن را وفا مىخوانند، و از این مرتبه بالاتر این است که آن قدر بایستد تا عادتا از برگشتن طرف ناامید شود و اطلاق وعده را به یاس مقید سازد، و از این هم بالاتر اینکه اطلاق آن را حفظ نموده اینقدر بایستد تا طرف برگردد هر چند که طولانى شود، پس نفوس قوى که مراقب قول و فعل خود هستند هیچ وقت قولى نمىدهند مگر قولى که طاقت عمل به آن را داشته باشند و بتوانند با عمل آن را تصدیق کنند و همین که از زبانشان در آمد دیگر هیچ چیز از انفاذ آن بازشان نمىدارد. (مجمع البیان، ج 3، ص 518.)
آرى این مقام صدیقین است که هیچ سخنى نگویند مگر آنکه بدان عمل کنند؛ زیرا هر گونه عمل بر خلاف عهد و پیمان حتی قول و قراری می تواند پایه های بی اعتمادی را در جامعه گسترده ساخته و اجتماع را به سوی نیستی و نابودی سوق دهد.