سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشیدن همانند دیدن نیست ، چه بود که دیده‏ها چیزى را چنانکه نیست نشان دهد ، لیکن خرد با کسى که از آن نصیحت خواهد خیانت نکند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :62
بازدید دیروز :235
کل بازدید :2036391
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/1
6:58 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، همان طوری که «نفس» انسان از ویژگی خاصی برخوردار است تا جایی که خدا می فرماید من از «روح خودم» در انسان دمیدم و «نفس» انسان خلق شد؛ زیرا «نفس» همان «روح» دمیده و نفخ شده در «تن و کالبد» است؛ هم چنین صورت انسانی از ویژگی خاصی برخوردار است تا جایی که می توان گفت «صورت انسان»، صورتی برتر است که می بایست از آن به «صورت الهی انسان» یاد کرد؛ زیرا در میان صورتهای مخلوقات و آفریده ها هیچ صورتی به چنین زیبایی نیست.

در روایت است: سألت أبا جعفر (ع) عما یروون أن الله عزوجل خلق آدم على صورته ، فقال : هی صورة محدثة مخلوقة اصطفاها الله واختارها على سائر الصور المختلفة فأضافها إلى نفسه کما أضاف الکعبة إلى نفسه ، والروح إلى نفسه فقال : بیتی وقال : نفخت فیه من روحی؛ از امام باقر(ع) از روایتی پرسیدم که آن را روایت می کنند و می گویند: خدای عز و جل آدم را بر صورت خویش آفرید. پس امام باقر(ع) می فرماید: آن صورت «حادث و مخلوق» است که خدا آن را برگزید و از میان دیگر صورت های گوناگون برتر یافت. پس آن صورت را به «خودش» نسبت داد همان طوی که کعبه یا روح را به خودش نسبت داد و فرمود: »بیتی» و یا فرمود: در آن از «روحی» دمیدم.(بحارالانوار، ج 4، ص 13، حدیث 15؛ توحید، شیخ صدوق، ص 103؛ حدیث 18)

ظاهرا کسانی که این روایت را نقل کرده اند، عامه هستند که آن را از پیامبر(ص) نقل کرده اند.( بحارالانوار، ج 4، ص 11 و 12 ، احادیث 1 و 6 ؛  توحید، شیخ صدوق، ص 152) بر اساس روایت امام باقر(ع)، مراد این نیست که خدا صورتی دارد که همان را به انسان داده تا قایل به «تشبیه» شویم، بلکه مراد آن است که انسان از نظر کمالات همه کمالات الهی را به «تجلی» دارا است چنان که از عبارت «تعلیم الاسماء» به معنای علم دارایی فهمیده می شود(بقره، آیه 31)؛ دیگر این که این «استناد و اضافه» صورت انسان به خدا، همانند استناد و اضافه «بیتی» (بقره، آیه 125) و «روحی»(ص، آیه 72) از باب «اضافه تشریفی» است، نه «اضافه حقیقی»؛ چرا که خدا خانه و روح ندارد تا نسبت حقیقی باشد؛ به دلیل آن که «کعبه» و «روح» هر دو مخلوق و آفریده الهی است؛ دیگر آن که خدا جسم و صورت ندارد تا قایل به اضافه حقیقی شویم.

برای رهایی از گرفتار شدن در «تشبیه اشعری» یا «تعطیل معتزلی» بهتر آن است که همان راه اهل بیت (ع) را برویم که در عین توصیف خدا به صفات، خدا را «تسبیح از عیب» و «تقدیس از نقص» می کنند ؛ چنان که امام صادق(ع) می فرمایند: اِنّ اللّه َ علمٌ لا جهلَ فیه و حیاةٌ لا موت فیه و نور لا ظلمةَ فیه؛ خداوند علمی است که جهل در آن راه ندارد؛ و حیاتی است که مرگی در آن نیست؛ و نوری است که ظلمت را در آن راه نیست.(توحید ، صدوق، ص 138؛ نوادر الاخبار، فیض کاشانی، ص91، حدیث 2)

پس خدا «اکبر» است؛ اما «کبر» او نسبت به چیزی نیست تا افعل تفضیل باشد، بلکه «افعل تعیین» است؛ بنابراین، «اَللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ » و بزرگتر از آن است تا به وصف آید(منبع : الکافی ، الإسلامیة، ج 1، ص 118) و نمی بایست عظمت و کبر یا دیگر صفات الهی را همانند و شبیه صفات انسانی دانست(.بحار الأنوار ، ج 3 ص 194)، بلکه باید تسبیح و تقدیس از هر عیب و نقصی کرد. پس باید در همه صفات خدا این گونه سخن گفت: «نور لا ظلمه فیه، صدق لیس فیه کذب، عدل لیس فیه جور، حق لیس فیه باطل.(نوادر الاخبار، فیض کاشانی، ص91، حدیث 1)