خدا در قرآن، خلقت هر چیزی را در چارچوب «احسن» و بهترین ها و برترین ها می داند؛ زیرا از نظر قرآن، هم چیز چنان در تمامیت کمالی آن آفریده شده است که چیزی در آن «کم» گذاشته نشده است.
خدا به عنوان «اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (زمر، آیه 62؛ رعد، آیه 16) هر چیزی را خلق کرده است. اما این خلقت در تمامیت کمالی آن مخلوق است به طوری که بهتر و برتر از آن قابل تصور نیست؛ زیرا هر چیزی «قدر» و اندازه ای دارد که تمامیت کمال آن چیز است؛ و اگر بخواهد خارج از این «قدر» باشد، دیگر آن چیز، آن چیز نخواهد بود. خدا درباره «قدر» و اندازه داشتن هر چیزی می فرماید: وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا؛ و هر چیزى را آفریده و بدان گونه که درخور آن بوده اندازه گیرى کرده است.(فرقان، آیه 2) هم چنین درباره «قدر» انسان نیز می فرماید: مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ؛ از نطفه اى خلقش کرد و اندازه مقررش بخشید. (عبس ، آیه 19)
این مقدرات هر چیزی با توجه به مساله تجلیات ظهوری اسماء الهی است؛ که هر چیزی ظهور اسم یا اسمای الهی است؛ چنان که مقدر شده تا انسان به عنوان خلیفه الهی، مظهر همه اسمای الهی باشد.(بقره، آیات 30 و 31) این گونه است که کثرات مخلوقات عالم همان تجلیات الله است که چون نوری از هر چیزی به عنوان آیت الله ظهور می کند.(نور، آیه 35)
به سخن دیگر، اگر بخواهیم «کثرات» را در موجودات داشته باشیم که در عین تنوع و تکثر، در تمامیت کمالیت خودش باشد، باید بپذیریم که برای هر چیزی «قدر» و اندازه ای است که اگر آن ملاحظه و مراعات نشود، آن چیز دیگر خودش نخواهد بود، بلکه چیز دیگری خواهد بود. «قدر» سنگ یا حیوان یا گیاه یا انسان یا ملک چیزی است که اگر آن ها مراعات نشود، سنگ می بایست حیوان یا حیوان می بایست سنگ می شد.
از نظر قرآن همان طوری که خدا به انسان فرمان می دهد در چیزی «بخس» و کم نگذارید(اعراف، آیه 85)، خودش نیز این گونه عمل می کند. از همین روست که می فرماید: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛ همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده.(سجده، آیه 7)
در همین آیه توضیح می دهد که مثلا در خلقت انسان این گونه عمل کرده است: وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ؛ و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبى پست مقرر فرمود آنگاه او را درستاندام کرد و از روح خویش در او دمید و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس مى گزارید.(سجده، آیات 7 تا 9)
در حقیقت «قدر» انسان به عنوان یک مخلوق نیکو می بایست این گونه باشد؛ ترکیبی از «احسن تقویم» و «اسفل السافلین».(تین، آیات 4 و 5) چنین ترکیبی به طور طبیعی با ترکیب «قدر» جنیان فرق دارد که مثلا ابلیس از جنیان می گوید: «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛ من از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی.»(اعراف، آیه 12)
حال هر چیزی را بر اساس یک «مقدر و قدری» آفریده است، به این حالت احسن هر چیزی بسنده نکرده است، بلکه برای این که خدای علیم و غنی ، حکیم است، به حکمت و هدفی که دارد در مقام ربوبیت افزون بر خالقیت ، مسیر حفظ کمالات و تجلی در مظاهر مقدر خودش را به او ارزانی کرده است که همان هدایت باطنی و تکوینی و فطری هر چیزی است؛ خدا می فرماید: قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ؛ گفت: پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است. (ط، آیه 50)