سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داوود در دعاهای خود می گفت : «بارالها !من دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری که مرا به دوستی ات می رساند، از تو درخواست می کنم . بارالها !دوستی ات را نزدم محبوب تر از خودم، خانواده ام و آب خُنکْ قرار ده» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :261
بازدید دیروز :235
کل بازدید :2036590
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/1
5:11 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

بر اساس آموزه های قرآنی سه نوع مشرک داریم:
1 . مشرکان تقلیدی، اینان کسانی هستند که به تقلید شرک می ورزند و بت پرست می شوند و وقتی از آنان دلیل می خواهیم می گویند : إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ؛ گفتند: «ما پدران خود را بر آیینى [و راهى‏] یافته‏ایم و ما از پى ایشان راهسپریم.»(زخرف، آیه 23)
و وقتی بر توحید دلیل می آوریم می گویند: ما سَمِعْنا بِهذا فی آبائِنَا اْلأَوَّلینَ؛ در میان پدران پیشین خود چنین چیزی را نشنیده‏ایم.(مومنون، آیه 24)
2. مشرکان استدلالی: مشرکانی هستند که اهل استدلال هستند و برای شرک خود دلیل و برهان اقامه می کنند. خداوند از آنان درباره علت شرک آنان نقل می کند که آنان می گویند: لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَیْ‏ءٍ؛ کسانى که شرک آوردند به زودى خواهند گفت: «اگر خدا مى‏خواست، نه ما و نه پدرانمان شرک نمى‏آوردیم، و چیزى را [خودسرانه‏] تحریم نمى‏کردیم.»(انعام، آیه 148)
در حقیقت اینان می گویند خداوند می داند که ما بت یا به فرشتگان و قدیسان و عیسی بن مریم (ع)و عزیر(ع) را به عنوان شریک خدا می پرستیم، و خدا نیز می‌تواند جلوی ما را بگیرد، و از آن جایی که می داند و می تواند ولی جلوی ما را نگرفت و نمی گیرد، معلوم می‌شود کار ما حق است. پس نتیجه این که شرک حق است و ما به آن عمل می کنیم.
اینان میان تکوین و تشریع خلط کرده اند؛ زیرا خداوند انسان را در مقام تکوین دارای اراده و حق انتخاب و اختیار آفریده است. از این روست که می فرماید: لا اکراه فی الدین؛ اکراهی در دین نیست؛ (بقره، آیه 256)  یا می فرماید: وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ، او را به دو راه هدایت کردیم(بلد، آیه 10)، اما در مقام تشریع انسان دارای تکلیف است و نمی تواند از آن فرار کند. از همین روست که مخالف با احکام الهی مجازات می شود و خداوند می فرماید: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ؛ گویند: «بگیرید او را و در غُل کشید. آن گاه میان آتشش اندازید.(حاقه، آیات 30 و 31)
به سخن دیگر، «لا اکراه فی الدین» یک بحث کلامی است و هیچ ارتباطی به بحث فقهی و تشریعی ندارد. در حالی که آنان میان دو مقام تشریع و تکوین خلط کرده اند؛ در حالی که باید بدانند اگر اکراهی در تکوین نیست، ولی در تشریع اکراه و اجبار است؛ پس اگر بر خلاف احکام وحیانی الهی عمل شود، شخص را به سبب مخالفت مجازات می کنند. در حقیقت همین مجازات نشان می دهد که در مقام تشریع انسان آزاد نیست و باید مطیع باشد و اطاعت امر الهی و رسولش کند.(آل عمران، آیات 32 و 132 و آیات دیگر)
3. شرک تحلیلی: گروه سوم مشرکانی هستند که می گویند خدای سبحان یک حقیقت نامتناهی است که ما به او دسترسی نداریم؛ و از آن جایی که به این حقیقت نامتناهی دسترسی نداریم نمی‌توانیم او را عبادت کنیم، پس بین ما و خدا حتماً باید اربابی باشد که اینها اسباب  و وسائط فیض هستند.
در حقیقت این گروه  مبادی فیض را که مدبّرات امر هستند به عنوان معبود پنداشتند؛ چون گفتند خدا حقیقت نامتناهی و درکپذیر نیست، و ما نمی‌توانیم او را عبادت کنیم؛ پس یک عده ای را باید بپرستیم که آنها را بفهمیم. این همان ارباب و مدبرات امر هستند که شامل فرشتگان یا یا قدیسین از بشر هستند. سپس برای احترام آن مدبرات امر و وسائط فیض، تندیسی، تمثلی و تجسُّمی درست کردند و توده مردم گمان کردند که اینها واقعا خدا و معبود است در حالی که از نظر مشرکان تحلیلی مانند مشرکان هندو این ها تمثل است ولی توده مردم این مجسمه‌ها را به اشتباه عبادت کردند.
خداوند درباره این گروه از مشرکان می فرماید  که آنان شرک می ورزند تا واسطه تقرب خود را داشته باشند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی؛ ما آنها را جز براى اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند، نمى‏پرستیم.(زمر، آیه 3)
نقد شرک های سه گانه
اما حقیقت این است که این سه نوع شرک باطل است؛ اول و دومی که مشخص است؛ اما سومی به دلیل این که خداوند که در قرآن معرفی شده است اولا: «أَلدَّانِی فی عُلُوِّهِ وَ العَالِی فی دُنُوِّهِ؛ در همان حال که نزدیک است دور و در همان حال که دور است نزدیک است؛ یعنی اگر «رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُوالعَرش؛ دارای درجات رفیع و صاحب عرش است،(غافر، آیه 15) در همان حال در پایین است؛ اگر در آسمان است در زمین هم هست.  از همین روست که از خود موجود به خودش نزدیک است:نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ ما از رگهای گردن به او نزدیک تر هستیم(ق، آیه 16)؛ بلکه حتی پیش و بیش از خود موجود به آن موجود نزدیک است: یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه، خداوند حایل میان مرد و قلبش است.(انفا، آیه 24) ثانیا: او صمد است(توحید، آیه 2) و همه جا را پر کرده و جایی را خالی و اجوف نگذاشته است. از همین روست که محیط است: بِکِلِّ شَیءٍ مِحِیطٌ. (فصلت، آیه 54) پس خدا همان طوری که دور از دسترس است در نزدیک است و این گونه نیست که جایی برای کسی و چیزی خالی گذاشته باشد. از همین رو، اگر سخن از واسطه است، سخن از عدم واسطه هم است؛ چرا که خداوند« هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»(حدید، آیه 3) است.