سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان را اکرام کنید که آنان نزد خداکریم اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :77
بازدید دیروز :291
کل بازدید :2035842
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/30
6:39 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

انسان ناچار است تا با دیگران زندگی کند. در این میان اگر کسی ماموریت دینی داشته باشد یا به عنوان نمونه و سرمشق دینداران مطرح شود، ضرورت ماموریت اقتضا می کند با مردم باشد.
اما اگر به هر شکلی به این شخص اتهام زده شود این دیگر مرده است و دیگر نمی تواند ماموریت خودش را انجام دهد. گاه اتهام به شخص فراتر از خودش مرتبط با خانواده اش است. در این صورت نیز آسیب می بیند؛ زیرا او را سرمشق خود می شناسند و مشکلی خانواده به معنای مشکل او تلقی و معرفی می شود.
خداوند در آیات سوره 30 تا 32 سوره احزاب به خانواه پیامبر(ص) هشدار می دهد که نگاه مردم نسبت به ایشان نگاه به خانواده های دیگر نیست؛ زیرا اینان همه چیز را از زاویه دیگر می بینند و کار مثبت و منفی آنان تاثیر دو چندانی دارد. از این روست که پاداش و کیفر نیز دو چندان و مضاعف می شود.
در آیه 11 سوره نور از داستان افک، سخن به میان آمده که به هدف تخریب شخصیت پیامبر(ص) از سوی منافقان ساخته و در جامعه پخش می شود. هدف از این افترا و بهتان آن بوده تا شخصیت پیامبر(ص) مخدوش شود؛ زیرا کسی که در حوزه اخلاق و دین کار می کند با تخریب و بردن آبرو، دیگر مرده است و نمی تواند کاری انجام دهد. او چون کشاورز و کارگر و کاسب و مانند آن نیست که تخریب هایی از این دست تاثیری در کارش نداشته باشد.
حضرت مریم (س) سرمشق زنانی بود که وقف خداوند شده و به عنوان بنده خالص برای خدا آزاد شده بودند.(آل عمران، آیه 35) حال اگر چنین شخصیتی متهم به زنا و مانند آن شود، دیگر کسی نمی تواند به این سمت و سو برود؛ زیرا به سرعت با همانند سازی و مشابه سازی متهم می شود و تحقیر می گردد. از این روست که ایشان از جهالت امت می ترسید، با آن که خداوند فرزندش را که بی پدر آفریده شده را آیت الهی برای مردمان قرار داده است.(مریم، آیه 21)
آن حضرت (س) و هم چنین حضرت موسی(ع) از جهالت مردمان هراسان بودند. این که خداوند می فرماید پس از این که ساحران ریسمان ها را انداختند و این ها به شکل مار در آمدند، مردم جاهل به خیال مار بودن گریختند و میدان را خالی کردند. در این زمان موسی(ع) ترسید؛ (اعراف، آیه 116؛ طه، آیه 67) زیرا جهالت مردم کارش را کرده بود. پس این ترسش برای این نبود که نسبت به حقانیت خود می ترسید، بلکه از جهالت مردم هراسان بود.
امیرمومنان علی(ع) می فرماید کسی که علم شهودی دارد دیگر شک در آن علم حضوری و شهودی راه نمی یابد، بلکه شک و شبهه در علوم نظری است. پس وقتی آدمی چیزی را ببیند و مشاهده کند دیگر معنا ندارد در حقانیت آن شک کند؛ چنان که خودش می فرماید: «مَا شَکَکْتُ فی الْحَقِ‏ّ مُذْ أُرِیتُهُ؛ از زمانی که حق به من نشان داده شده در آن شک نکردم.»  (نهج البلاغه، خطبه 4)
پس وقتی حضرت موسی(ع) حق را دید و رویت کرد دیگر ترس و شکی نسبت به حقانیت کارش و بطلان کار ساحران نخواهد داشت. پس این شک به جهالت مردم و میدان دادن به ساحران باز می گردد. از این روست که امیرمومنان در تحلیل و تبیین علت ترس و خوف حضرت موسی(ع) می فرماید: لَمْ یُوجِسْ مُوسَی‏علیه السلام خِیفَةً عَلَی نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلالِ؛ ترس موسی (ع) درباره خودش نبود بلکه نگران چیرگی و غلبه جهال و رهبران گمراهی بود. (نهج البلاغه، خطبه 4)