برای رسیدن به این که امام خمینی واقعا در حوزه جایگاه و نقش اکثریت مردم سیاسی چه دیدگاهی داشته نیازمند استقرای کامل نوشتهها و تبیین آن بر پایه روشهای معتبر علمیبه ویژه روش اصولی است. بی گمان تقطیع کلمات و عبارات و برخورد گزینشی نمیتواند به تبیین درست اندیشه سیاسی امام در این حوزه کمک کند بلکه بر ابهام و اتهام میافزاید و از سوی دیگر ما را در فهم و درک یکی از تفاسیر معتبر علمیبرای شناخت دیدگاه اسلام شیعی و یا اسلام مطلق باز میدارد. برای این که به این پرسش به درستی پاسخ داده شود میبایست به مجموعه گفتارها و نوشتههای پیش و پس از انقلاب ایشان رجوع شود. ابزارهای استقرایی در حال حاضر آن چنان فراوان است که به سادگی میتوان به این مقصود رسید. سادگی است که گمان شود امام به جهات شرایط زمانی دیدگاه خویش را چنان که بایسته و شایسته است بیان نکرده و به توریه و تقیه گذرانده است. نظری که برخی درباره دیدگاه امام خمینی درباره جمهوریت و اسلامیت و جایگاه و نقش هر یک بیان کرده اند تا بنمایند که امام خمینی در بیان دیدگاهایشان صادق نبوده و به تقیه بیاناتی را برای حفظ وحدت و مصالح عالی دیگر گفته اند که مقصد و مقصود واقعی ایشان نبوده است. چنین نگرشی به مجموعه گفتارها و دیدگاههای این فقیه اصولی و شجاع اتهامینارواست که به جهت «قیاس کار پاکان» به خود پدیدار شده است. امامی که خود در اوج خفقان و اختناق شجاعانه مواضع خود را بیان میکند، چگونه میتوان در حقش این را روا دانست که در اوج قدرت ناتوان از بیان دیدگاه خویش باشد؟
در این جا تنها به بخشی از مهم ترین بیانات ایشان اشاره میشود تا نظر وی را در باره نقش و جایگاه اکثریت بدانیم.
وی میفرماید: دمکراسی این است که آرای اکثریت و آن هم این طور اکثریت معتبر است. اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولی آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شما است ما نمیخواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید، ولی آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش هست.
... طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را این جا گفتن. شما آن مسایلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه بروید، ولو عقیدهتان این است که آن مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب ! باشد. ملت میخواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را میخواهد. ملت رای داده، رایی که متبع است.(صحیفه نور، ج 9 ص 304 )
و در جایی دیگر میفرماید: مخالف با رای اکثریت، آن هم چنین اکثریتی که ملت ما مصیبهای زیادی را در راه این مقصد کشیده اند، هرگز انصاف نیست، و اگر کسی هم بخواهد بر خلاف مسیر ملت، مطلبی بگوید هرگز پیش نمیرود، برای این که اولا مخالف با وضع وکالت شما استو شما وکیل نیستید از طرف ملت برای هر چیزی؛ و ثانیا بر خلاف مصلحت مملکت است. برخلاف مصلحت ملت است. برخلاف مصلحت خود آقایان است.( صحیفه نور، ج 9 ص 304)
وی میفرماید: اگر میزان آرای مردم است.( صحیفه نور، ج 14 ص 439)... همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو بر خلاف رای شما باشد. باید بپذیرید. برای این که میزان اکثریت است؛ و با تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همه باید بپذیریم.( صحیفه نور، ج 9 ص 377)
در تمام این بیانات امام به صراحت دیدگاه خود را در باره جایگاه و کارکرد اکثریت در نظام اسلامی بیان میدارد و نشان میدهد که در نگرش ایشان اکثریت از جایگاه شرعی معتبری برخوردار بوده و کارکرد موثری در تعیین جهت گری و تصمیمات نظام اسلامی دارد.