سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفت است از رشگ بران که غافلند از تندرستى مردمان . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :118
بازدید دیروز :291
کل بازدید :2035883
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/30
9:2 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در اسلام آموزه هایی است که به نظر برخی از متناقض نما می باشد. با درنگ در این آموزه ها چون توکل، تفویض و تقدیر در یک سو سعی، کسب، عمل و اراده از سویی دیگر، این معنا تقویت می شود که نسبت میان این مفاهیم که بسیار در قرآن تکرار شده است، نه جبر و نه اختیار و به تعبیر امام صادق (ع) و دیگر ائمه راسخون در علم(ع) "الامر بین الامرین و منزله بین المنزلتین" است. ازاین جاست که مرزهای ایمان واقعی و توحید محض در همه حوزه ها از توحید عبادی تا توحید افعالی روشن می شود و تناقض نماها رنگ می بازد.

فرهنگ تنبلی و فرهنگ بی خیالی

دوستی که به مدت چهار سال در کشور آفریقایی بورکینافاسو زندگی می کرد، از فرهنگ عمومی مردم سخن های شگفتی به میان می آورد که برایم بسیار جالب و شگفت انگیز و در همان حال عبرت آموز بود. وی به امور چندی در حوزه مردم شناسی اشاره می کرد که برخی از آن ها را برای درک موضوع در این جا تکرار می کنم.

وی می گفت: در بورکینافاسو برخی از قوانین چون مقررات راهنمایی و رانندگی، از قانون بیرون رفته و تبدیل به فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی شده است. از این روست که شمار اندک پلیس رانندگی همانند دیگر کارمندان در ساعت خاص روز در سر کار خود حاضر می شوند؛ چرا که مردم در نبود ایشان نیز همانند زمان حضورشان عمل می کنند. برای دوچرخه ها و موتورسکلیت سواران، خطوط مشخصی است که با خطوط اتومبیل سواران جداست. چراغ های راهنمایی آنان تنها دو رنگ قرمز و سبز را به نمایش می گذارد. سپس هر یک از گاریچی ها و دوچرخه سواران و دیگران با چند ثانیه تاخیر از چهارراه ها می گذرند.

در غیر ساعات اداری و در شب ها هیچ پلیسی را در خیابان ها نمی توان دید، در حالی که شهر در امنیت کامل است و هیچ دزدی و درگیری و خشنونتی رخ نمی دهد. در ملت چهار سال زندگی در بورکینافاسو حتی چهار دعوا و نزاع خیابانی ندیدم. وقتی با مردم برخورد می کنی لبخند از صورت و چهره شان دور نمی شود. با خوشرویی در مغازه ها و خیابان ها با یک دیگر رو به رو می شوند. اگر در ایران این اصطلاح بارها تکرار می شود که روزی روز به روز است، در آن جا به آن عمل می کنند. بانک های کشور، چیزی به نام حساب پس انداز ندارند، چرا که پول می بایست همیشه در گردش باشد و حساب جاری تنها نظام مفید کشور است. اگر پول از مدتی بیش تر در حساب باقی بماند به سبب عدم گردش جریمه به آن تعلق می گیرد. وام های آن با بهره دو و سه درصدی است. مردمانی قانع هستند و به آن چه دارند بسنده می کنند. اهل صرفه جویی می باشند و ارزش کالا و خدمات را می دانند. اگر کسی برق داشته باشد، تنها یک مهتابی کوچک برای روشن کردن اتاقی که نشسته استفاده می کند. رادیو و تلویزیون یک موج می خرند تا کم تر از برق و باتری استفاده کنند و هزینه ها را کاهش دهند. بهای یک ماهه برق برای دو و سه لامپ و یک یخچال فریزر و تلویزیون رنگی سیصد هزارتومان به پول ایران در آغاز دهه سه هزار میلادی بود.

به نظر وی مردم بورکینافاسو، مردمی مهربان، آرام، شاد، شاکر و قناعت پیشه بودند. ریشه این رفتار را می بایست در فرهنگ آنان جست؛ چنان که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را نه به خاطر جریمه و مانند آن بلکه برای رعایت حقوق انسانی یک دیگر مراعات می کنند و قوانین و اجرای آن برایشان فرهنگ شده است.

اما دوستی دیگر می گفت: به نظرم، ریشه برخی از رفتارهای این مردم را می بایست در تنبلی آنان جست و جو کرد. البته من به این شخص حق می دهم تا چنین داوری را داشته باشد، ولی رعایت قانونی چون راهنمایی و رانندگی بی حضور حتی یک پلیس و نظم اجتماعی و امنیت بالای آن را نمی توان به تنبلی نسبت داد.

به نظر می رسد که باور روزی روز به روز است و نیز قناعت طبع ایشان و یا بسنده کردن به لقمه ای بخور و نمیر، توجیه تنبلی ایشان باشد؛ چرا که همین تنبلی افراطی ایشان موجب شده تا کشور در مسیر رشد و سازندگی نیافتد و عقب افتاده ترین کشورهای جهان و آفریقا شود.

می بایست میان اموری چون تنبلی و قناعت تفکیک قایل شد؛ چرا که تنبلی عدم تلاش برای بهره گیری از مواهب خدادادی است، در حالی که قناعت به معنای مصرف کافی و به دور از اسراف و تبذیر و بسنده کردن به داشته ها بی چشم داشت به دیگران است. بنابراین انسان می تواند در همان حال که کار می کند و درآمد بسیار کسب می کند به اقل ها اکتفا و بسنده کند و خود را به زحمت و رنج نیافکند و چشم به داشته های دیگران نداشته باشد.

این که گفته می شود انسان می بایست بی خیال باشد، به معنای بی کاری و تنبلی نیست؛ بلکه بی خیالی به این معناست که در گوشه ای ننشیند و با خیال بافی و توهم کوزه روغن خویش را در بازار به بهایی گزاف بفروشد، زنی و فرزندی از اعیان به دست آورد و هنگام تنبیه او را به چوبی چنین بزند که عصایش را بر می آورد و به کوزه روغن خیالات می زند و آن را می شکند. انسان خیال باف با توهمات خویش زندگی می کند ولی انسانی بی خیال، به جایی این که این گونه در گوشه ای به خیال بافی مشغول باشد به واقعیت ها و توانایی های خویش و مقتضیات و ظرفیت بیرونی و درونی می نگرد و بر اساس آن با توکل بر خدا با تلاش خویش زانوی اشتر خویش را عقال می کند و می بندد تا نگریزد. بنابراین هرگز بی خیالی به معنای تنبلی و عدم اهتمام و توجه و تلاش نیست، بلکه به معنای رهایی از خیال بافی و توجه به واقعیت ها و تلاش و کار است. چنان که پذیرش تقدیر یعنی سرنوشت به معنای پذیرش مالکیت و ربوبیت الهی است که برای هر چیزی قدر و اندازه قرار داده است و این که با یک کوزه روغن نمی توان میلیارد شد و زنی از اعیان و اشراف ستاند؛ بلکه با همان روغن چوپانی زنی از ایل و طائفه چوپانان از کفو خویش برگزید. بنابراین هرگز مفاهیمی چون تقدیر و توکل و مانند آن با تلاش و کوشش و عمل تضاد و تناقضی ندارد.

این که تنبلی کرد نباید به معنای قناعت تلقی شود و این که امنیت اجتماعی و رعایت حقوق یک دیگر فرهنگ شود به معنای بی خیالی و تسامح و تساهل نیست. بنابراین می بایست در داوری و قضاوت ها به این نکته توجه داشت که آن ها را در هم نیامیزیم و هر چیزی را در سر جایش به درستی تحلیل کنیم.