سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر گاه مؤمن را ساکت دیدید، بدو نزدیک شوید که القای حکمت می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :318
بازدید دیروز :418
کل بازدید :2037998
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/6
2:44 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

هنگامی که ابلیس خلافت الهی را از آن خود دانست و به گستاخی اصالت نژادی خود را به رخ خدا کشید، نادانی خویش را آشکار ساخت و سر به سجده آدم و فرمانبرداری وی فرود نیاورد. این گونه شد که خیر و شر در نماد آدم و ابلیس در برابر هم ایستادند و نا اهلان ، مدعی خلافت شدند و فرعونیان در پناه شمشیر بر تخت نشستند و ابلیس کرداریان در جشن خلافت سقیفه با آتش خانه فاطمه (س) و ریسمان بر گردن علی (ع) شادی و پایکوبی کردند.

من از آن همه بخ بخ گویان روز غدیر و همهمه های شب ترور پیامبر(ص) با رماندن ناقه اش دانستم که خانه سوزی و فرزند در زهدان کشی و ریسمان بر گردن کشی، میوه درخت شجره ملعونه ای است که در نفاق ابلیسی خلافت خواهی پنهان بود. ابلیس که تا دیروز به رسوا شدن در ملای اعلی دانسته بود خلافت را نمی تواند به ولایت الهی و رضایت خداوندی، مالک و صاحب شود، سوگند خورد تا شریک فرزندان آدم شود و همزاد خون و جان و مال آنان گردد، تا به فرزندان مشترکش که همان شیاطین انس و جنی اش است، بتواند به مقصد نایل شود. این گونه شد که جگرگوشه هایش در سقیفه رفتند و شجره خبثه را بر منبر نشاندند تا به نام خلافت النبی (ص) خلافت اللهی را تصاحب کنند و شجره طیبه الهی را از حق آسمانی محروم سازند.

من آن روز دانستم که عدالت را می توان در محراب نماز و نیاز، به نام خدا و خشنودی او می توان سر برید و جگر گوشه ای مصطفی (ص) را به زهر جفا کشت و به نام مادر مومنان ، تنش را تیرباران کرد و خانه و کاشانه اش راند و در گوشه ای بقیع به غربتی چون مادرش از یادها برد.

من آن روز دیدم که ابلیس ، چگونه پیروزمندانه بر تخت خلافت پیامبر(ص) و منبر رسالت، چون بوزینگان مسخ شده یهودی ، بالا و پایین می پرد و خود را خلیفه الله می نامد تا آن چه را در عرش اعلی صاحب نشده بود در عرش خلافت سقیفه تصاحب کند و غصب نماید.

اینک روز دیگری است که ابلیس می کوشد تا آخرین تیر خلاص را به بشریت و خلافت انسان بزند و به همگان اثبات کند که آدم و آدمیزادگان را نشاید که مدعی خلافت الهی شوند. از این روست که تمامی شیاطین انس و جن را بسیج کرد تا به کربلا آورد و میخ آخرین را بر تابوت بشریت و عدالت و خلافت الهی انسان بزند.

این جا طف است و امروز نیز ایام الله دیگری است. حسین (ع) می کوشد بر خلاف همه آن چه ابلیس و شیاطین در طول تاریخ از قابیل تا فرعون تا معاویه تا یزید ساخته و پرداخته است ، به آذرخشی از واژگان سرخ گلوی های خونین ، این تیرگی شب اهریمنیان را بشکافد و حقیقت خلافت آدم را بنمایاند.

اینک این حسین است که بر کنار فرات ، آب حیات ایستاده است تا با خون خود ، تصویر شب را به عشق سرخ و خونین ، دگرگونه سازد. هر قطره ای که از ثارالله از جان یاران و خویشان بر زمین می ریزد ، ابلیس را ترس جانکاهی در بر می گیرد. ابلیس اکنون دریافت که مکرش را خداوند به مکری دیگر گرفته است و حسین یوسف وار، همه آن چه از آغاز بافته بود به خونی که به مسلخ عشق آورده ، پنبه کرده است. خلافت ابلیسی دیگر ، رنگ می بازد و امید پیروزی از دست می رود و در پایان شبی بلند سیاه ، سپیدی از درون واژه واژه شعاع خونین خورشید کربلا بیرون می جهد و رنگ های اغیار را به رنگ خدایی محو و نابود می کند.

ابلیس شیون کنان گریزان است و آتش خشم الهی است که او را از درون می سوزاند. درخت نفرین شده ابلیسی با همه بار و بر کفر و شرک و نفاق فرو می افتد و از میان دوزخ ابلیسیان ، بهشت پاکان چون ققنوسی سر برون می آورد.

همه سیاست های سقیفه در مکر الهی گرفتار آمد و چون کاهی بر هوا رفت و ساقط شد آن گاه که حسین خود را قربان خدا کرد و با خون خویش در ذات خدا فانی شد. ابلیس نمی دانست که عشق بر هر چیزی چیره است وگرنه به خود اجازه نمی داد تا با عشق حسینی در کربلا با شمشیر یزیدی بازی کند. اگر ابلیس می دانست که عشق سرخ حسینی، ذبیح الله است که هستی را دگرگون می کند، به ذبح حسین نمی شتافت و تمام لشکر کفر و نفاق و شرک را به میدان عشق بازی نمی فرستاد تا این گونه شکستی را تحمل کند که دیگر هرگز نمی تواند از آن جان به سلامت برد و یا خلافت خویش را بر کائنات به حکومت اهریمنی خویش تثیبت کند.

در عاشورای خونین بود که ابلیس شکست خود را برای خلافت الهی دید و نومید و سرخورده شد و در اندیشه منتقم خواب و آسایش از چشمانش بیرون رفته است.

و اینک این حسین است که در نام مهدی جلوه گر شده تا گردن ابلیس را در بیت المقدس بزند و مهلت الوقت المعلوم را به پایان برد. و اینک این ماییم که به انتظار نشسته ایم و با عشق حسینی چهره هایمان را سرخ می داریم و دل هایمان را سبز تا عصر سبز پیروزی نهایی برسد و خون سرخ حسین ، سرزمین سبز عدالت مهدوی را آبیاری کند و خلافت الهی انسان را به همه هستی بشناساند و کفر ابلیس را رسواتر از پیش کند.