سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :186
بازدید دیروز :418
کل بازدید :2037866
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/6
9:49 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در هر جامعه ای باز با مشارکت حداکثری مردم در صحنه سیاسی ،‌ گروه های انتقادی شکل می گیرد؛ زیرا آراء و انظار در باره اهداف،‌ روش ها و سیاست ها متفاوت است.

برخی از اندیشمندان علوم سیاسی بر این باورند که مشارکت حداکثری و حضور دایمی مردم در همه عرصه ها و سطوح سیاسی ، خود عامل بازدارنده جامعه از رشد و شکوفایی است؛ زیرا هرگز نمی توان میان خواسته ها و تفاوت هایی روشی و اهداف متعدد و متقابل جمع کرد. از این روست که مشارکت حداکثری که به طور طبیعی با انتقادات حداکثری نیز همراه است ، تنها در سطوح های پایین دست می پذیرند؛‌ زیرا در این سطوح همه به سبب این که با آن درگیری مستقیم دارند،‌ از آگاهی و تخصص خوبی نسبت به آن برخوردار می باشند و مشارکت جویان حاضرند تا هزینه های آن را نیز بپردازند.

از این روست که پذیرش مشارکت مردم در امور شهری امری بسیار مطلوب خواهد بود و موجبات پیشرفت و رشد شهری را در پی خواهد داشت.

اما در سطوح میانی و عالی تر،‌ هر چه از مشارکت توده ای کاسته شود ،‌ و حضور نخبگان تقویت شود ،‌ احتمال موفقیت بیش تر است. از این روست که گاه در سطوح عالی خواهان حضور نخبگانی هستند که حتی از طریق انتصاب به کار گمارده می شوند و از انتخاب در آن اثری نیست.

علت این امر را می بایست در اهداف عالی جامعه جست؛‌ زیرا هر چه حضور نخبگان در سطوح عالی بیش تر باشد، احتمال موفقیت بیش تر است. حتی در جوامع روستایی ،‌ کسانی مسئولیت های کلیدی و کدخدایی را در اختیار می گیرند که از فکر و اندیشه و تحصیلات عالی تری برخوردار باشند و از همه مهم تر از عقل فعالی بهره مند باشند.

نخبگان هر جامعه که در کاربردهای دینی از آنان به اهل حل و عقد یاد می شوند، کسانی هستند که می توانند اهداف عالی جامعه را شناسایی و راهکارها و سازوکارهای مناسبی برای دست یابی به آن اهداف شناسایی و معرفی کنند.

از آن جایی که هر چه اهداف عالی تر،‌ نیاز به خبره و تجربه و عقل و علم نیز بیش تر می شود،‌ لازم است که در این صحنه مشارکت از سوی نخبگان فراهم آید. البته نخبه گرایی نمی بایست موجب شود تا گروه ها و طبقات اجتماعی در جامعه پدید آید که تنها منافع خویش را مراعات کنند.

این جاست که مساله عدالت گرایی و عدالت محوری به عنوان مهم ترین شاخصه در انتخاب نخبگان مطرح می شود.

در جوامع ای که عدالت مورد غفلت قرار گیرد و نخبگان سیاسی برای خویش دایره نفوذ و حریم قدرتی را ایجاد کنند، نقد و انتقاد دشوارتر شده و نظارت بیرونی گاه غیر ممکن می شود.

اسلام خواهان نظارت همگانی است. هر چند که در این نظارت اصولی چون آگاهی و علم و هم چنین درک و تطبیق موضوع با مفهوم مورد تاکید قرار گرفته است تا هر کسی هر نقدی را وارد نسازد؛‌ ولی این بدان معنا نیست که مردم از حق نقد برخوردار نمی باشند.

حق نقد و نظارت با شرایط آن برای همگان قابل دسترسی است. بنابراین ، نخبگان جامعه هر چند به سبب همان نخبه گرایی در سطوح عالی قرار می گیرند ولی هرگز از دایره نقد و نظارت همگانی بیرون نخواهند رفت؛‌زیرا عدم حضور توده مردم در سطوح عالی نظام به معنای عدم امکان نظارت و نقد ایشان نیست،‌ بلکه این حق با توجه به شرایط خود همواره پا برجا می باشد.

بنابراین برای هر جامعه ای، سازوکارهایی برای نقد و نظارت وجود دارد. اگر این سازوکارها در جامعه ای وجود نداشته باشد و یا آن که اجازه بهره گیری از سازوکارهای قانونی داده نشود و اعتراض و نقد و نظارت از مجاری مشروع و قانونی انجام نگیرد ممکن است به شورش و خشونت کشیده شود.

شورش ها از دیر باز به عنوان اقدام غیر عادی و نابخردانه ارذال و اوباش اجتماعی شناسایی و به عنوان یک نابه هنجاری مردود شمرده شده است.

جهت گیری شورش ها غالبا به جای اشخاص ،‌علیه اموال است و قربانیان احتمالی شورش ها اغلب قربانی نفس شورش نیستند، بلکه قربانی اشتباه و خطا از سوی گروه های مشارکت جو در شورش، یا خطاهایی از سوی نیروهای ناآزموده ضد شروشی هستند که می کوشند تا از نو نظم را برقرار سازند.

به نظر می رسد که شورش از لحاظ انگیزه ،‌ رفتار و پیشینه اجتماعی تفاوت های بسیاری با هم دارند. برخی از شورش ها از سوی نخبگان سیاسی جامعه برنامه ریزی و هدایت می شود که می توان به شورش هایی 18 تیر 78 و یا 23 خرداد 88 اشاره کرد. شورش هایی کارگری که اتحادیه کارگری برای بقا و دوام خود در برخی از کشورها ایجاد می کنند نیز از این دسته است.

در دو شورش 18 تیر و 23 خرداد شورش به وسیله گروه ای از اشرافیت و طبقه نخبگان بهره مند و مرفه ،‌ هدایت،‌ برنامه ریزی و برانگیخته و تحریک شده است که به هدف آزمودن قدرت خویش ،‌جلب حمایت مرددها ، ترساندن دیگران از پیوستن به نیروهای انقلابی و حزب اللهی و معارضه جویی با مقامات بالاتر نظام و سهم خواهی صورت گرفته است.

هدف اصلی این شورش ها،‌ حفظ خطوطی بود که این طبقات در طول سی سال حاکمیت به دست آورده بودند و عدالت محوری دولت و بخش دیگر نظام موجب شده بود تا آنان خود را در محرومیت ببینند. این گونه است که عدالت محوری ،‌ عامل شورش بخشی از نخبگان حاضر در حوزه سیاسی می شود.

البته از آن جایی که شورش امری اجتماعی است و نخبگان حاضر به حضور در صحنه اجتماعی نیستند ،‌از کارگزاران مزدور استفاده می کنند تا این گونه بقای خویش و قدرت خود را حفظ و یا ارزیابی کنند. در حقیقت شورش هدایت شده از سوی نخبگان سطوح عالی نظام سیاسی ،‌شورش هایی برای بقای قدرت و حفظ بی عدالتی است.

نخبگان سیاسی مرفه و اشرافی ،‌ برای حفظ قدرت بخشی از پول و سرمایه خویش را که گاه به میلیاردها دلار می رسد هزینه شورش های خیابانی می کنند تا به نتایج دلخواه خود برسند. در این میان تنها اقشار فقیر و مردم هستند که ضرر می کنند، زیرا نتایج فوری شورش و آشوب وضع بدتر امنیتی و محرومیت بیش تر مردم است به گونه ای که مردم به ضروری ترین چیزهای زندگی خود به سادگی دیگر نمی توانند دسترسی داشته باشند.

البته برخی از شورش ها که از سوی گروه های پایین دست جامعه انجام می گیرد به سبب محرومیت های نسبی و یا بی عدالتی هاست. این افراد بر این باورند که نظام سیاسی و نخبگان بر پایه عدالت مدیریت نمی کنند.

در این شورش ها ممکن است عاملی کوچک تنها به عنوان جرقه مطرح باشد و عوامل بسیار دیگری شورش ها را برانگیزد و یا هدایت کند. به عنوان نمونه شهادت جوانی مسلمان در فرانسه یا آلمان در دادگاهی ، می تواند شورش های بزرگی را در پی داشته باشد که ارتباط مستقیمی با این مساله نداشته باشد،‌ بلکه مردم یا گروه ها می خواهند با این اقدام فریاد غمبار خویش را از تبعیض و بی عدالتی که در جامعه است به گوش مسئولان برسانند. در حقیقت پیامی که این شورش ها در خود دارد این است: بی عدالت ،‌ آرامش هرگز. این یک پیام روشنی است که از درون برخی شورش ها به گوش می رسد. 


88/4/20::: 10:43 ص
نظر()