سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای علیّ! از ویژگیهای مؤمن آن است که حقیقت را از دشمنش می پذیرد و فرا نمی گیرد جز برای آنکه بداند و نمی داند جز برای آنکه عمل کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :259
بازدید دیروز :119
کل بازدید :2037252
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/4
11:14 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

اصول گرایی به معنای گرایش به ریشه ها و خاستگاه هاست. برای هر چیزی در دنیا اصل و فرع و یا ریشه و شاخه ای است. اصول گرایی به معنای بازگرداندن فروعات و شاخه های به اصل و حفظ اصول و ریشه هاست. اصول و ریشه ها می تواند هنجاری و یا ضد هنجاری ، ارزشی و یا ضد ارزشی باشد؛ از این روست که اصول گرایی به خودی خود ارزش به شمار نمی آید؛ زیرا هر اصلی که ثابت و پایدار است می تواند اصلی ضد هنجاری و ضد ارزشی باشد. بنابراین نمی توان زمانی که اصول گرایی سخن گفته می شود، از نقش ارزش ها و هنجارها در اصول گرایی سخن نگفت.

در آیات قرآن از اصولی سخن به میان می آید که ارزشی است و تنها سنت هایی مورد تایید قرار می گیرد که دارای بار ارزشی و هنجاری باشد. بسیاری از عادات و آداب و رسوم و سنت های اجتماعی است که ریشه و خاستگاه ضد ارزشی و عقلانی و عقلایی دارد و تنها به سبب اصل گذشته گرایی و ریشه دار بودن و ثابت ماندن در درازنای تاریخ مورد تایید و امضا قرار می گیرند از این روست که قرآن در تایید اصول به معیار عقلانی و عقلایی و ارزشی و هنجاری بودن آن توجه می دهد و تنها اصول و قوانین و سنت هایی را مورد امضا و تایید قرار می دهد که از این ملاکات و معیارها بهره مند باشند.

خداوند درآیه  26 سوره نساء با اشاره به سنت ها واصولی که در جامعه و اجتماع جاگیر شده است می فرماید: یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم ؛ خداوند اراده می کند تا برای شما مسایل را تبیین و روشن کند و به سوی سنت های کسانی که پیش از شما بودند هدایت نماید.

این سنت هایی که خداوند می کوشد تا با تبیین و روشن کردن آن ها مردمان را به سوی آن هدایت کند، اصول و سنت هایی است که دارای ارزش است و ایشان را به سوی کمال می برد. از این رو را با بازخوانی سنت ها و اصول موجود در میان مردمان تنها سنت ها واصولی را تایید و امضا می کند که برای جامعه مفید و سازنده و هنجاری است. آیات نخست این سوره تا این آیه مورد نظر به بیان احکام و سنت ها و قوانینی پرداخته است که جامعه را در امور مختلف حفظ  و به سلامت نگه می دارد. از این روست که تنها از میان سنت ها و اصولی که در میان گذشتگان و پیشینیان وجود داشت به شکل گزینشی و انتخاب برخی را تایید و بسیاری را به عنوان امور غیر ضروری و یا ضد هنجاری و ارزشی به کنار می نهد.

به سخن دیگر حتی ممکن است که اموری در عصر و زمانی هنجاری و ارزشی باشد ولی این گونه نیست که در همه عصرها هنجاری و مفید باشد. از این روست که بخشی  از قوانین و آموزه ها حتی وحیانی دست خوش تغییر می شود و بقای آن نه تنها ارزشی به شمار نمی آید بلکه ضد ارزشی و هنجاری است. از این روست که در هر عصر از عصور تاریخ بشری قانون و شریعتی وضع می شود و شرایع مختلف چون شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) از سوی خداوند به عنوان کتاب و قانون فرو فرستاده می شود و در زمانی دیگر این شرایع تغییر کلی و یا جزیی می یابد و تنها دین به عنوان پایه و اصول اساسی باقی و برقرار است. این مساله تا زمانی ادامه داشت که انسان به کمالی دست یابد که بتواند همه قوانین و اصول اساسی که دایمی و همشیگی است دریافت دارد و بر اساس اصول و محکمات در شرایط متغیر احکام و قوانین روزمره و متغیر را اصول و کلیات استنباط کند. این گونه است که دو دسته از احکام و قوانین و سنت ها پدیدار شد و قوانین به دو دسته ثابت و متغیر و نیز اصول و محکمات و فروع و جزئیات دسته بندی شد .

اصول در این صورت تنها محکمات وکلیات ثابت و غیر متغیر هنجاری و ارزشی و محکم عقلی و عقلایی و شرعی می باشند که از طرق مختلف به بشر ارزانی شده است. این همان اصول و محکماتی است که در آیه 7 سوره بقره از آن به محکمات در برابر متشابهات از آن یاد شده و در جایی دیگر به اصل ثابت که فرعها فی السماء است از آن تعبیر شده است.

بنابراین اصول و اصول گرایی زمانی معنای درست و راستی می یابد که اصول از دسته اصولی ثابت و محکم و استواری باشد که ارزشی و عقلانی و عقلایی و هنجاری بوده و از اصول نابهنجار و ضد ارزشی بیرون باشد.

قرآن در آیات بسیاری به اصول اساسی و کلیدی هنجاری و ارزشی اشاره می کند. بی گمان توحید و معاد و هدفمندی آفرینش و حسابرسی در دنیا و آخرت از اصول اعتقادی اصیل و ارزشی و محکمات استوار اسلام و قرآن است. در حوزه روشی و ارزشی عدالت و احسان و قانون گرایی و بشر دوستی و اهتمام به طبیعت و محیط زیست و عدم فساد و تباهی محیط خشکی و دریا و از دیگر اصولی است که مورد تاکید و تایید اسلام و قرآن است.

مجموعه اصول ارزشی و هنجاری اسلام در حوزه های مختلف بینشی و نگرشی و رفتار فردی و اجتماعی را می توان در آیات قرآن جست و به دست آورد. از این روست که تنها زمانی اصول گرایی معنا درست می یابد که شناخت کاملی از مجموعه اصول و قوانین ارزشی و هنجاری اسلام و اصول ضد ارزشی و نابهنجاری آن داشته باشیم و در راستای عمل به آن اقدام و حرکت کنیم . بر همین اساس و پایه است که قرآن در سوره عصر و در آیات بسیار دیگری به مساله ایمان به مجموعه اعتقادات ارزشی در شخص و دعوت دیگری بدان و نیز عمل به مجموعه هنجارهای اخلاقی و رفتاری به عنوان عمل صالح و نیک و دعوت دیگران به آن به عنوان اصول اساسی اسلام و قرآن اشاره می کند. بنابراین اصول گرایی مطلوب از نظر قرآن و اسلام تنها ایمان به آموزه ها و گزاره های وحیانی قرآن و دستورهای معصومان (ع) و عمل به آن ها و نیز دعوت دیگران در دو حوزه بینشی و نگرشی است.

اصول گرایان از دیدگاه قرآن تنها زمانی اصول گرایان واقعی هستند که اصول ارزشی و هنجاری را شناخته و خود بدان باور کرده و عمل نمایند و دیگران را نیز به باور و عمل آن دعوت کنند.

معاشرت به معروف (نساء ایه 19) و امر به معروف و نهی از منکر و تفکر ارزشی و روشی عدالت محوری و عدالت گرایی و عدالت خواهی (اعدلوا هو اقرب للتقوی و نیز امر بالعرف  و مانند آن ها) بخشی از اصول گرایی است.

از این جا دانسته شد که اصول گرایی ارتباط تنگاتنگی با دو حوزه ارزش ها و نیکی ها دارد. بنابراین زمانی از اصول گرایی می بایست سخن گفت که این دو همواره مد نظر باشد.

در انتخاب و گزینش هر شخصی برای اعمال جزیی و کلی و مناصب خرد و کلان می بایست این اصول مد نظر قرار گیرد و تنها کسانی انتخاب شوند که بر اصول ارزشی پای بند و بدان در مقام عمل وفادار باشند. التزام عملی به اصول ارزشی و هنجاری اسلام را می توان از تقوای عمل مردمان به دست آورد. بهترین را تشخیص و سنجش و ارزیابی اشخاص تقوای عمل آنان است که به شکل اعمال صالح خود نمایی می کند. از این روست که دختران شعیب در داوری خویش از صلاح و درستی حضرت موسی (ع) به رفتار و کردارهای نیک او بسنده کرده و بر پایه آن داوری و قضاوت و ارزیابی خویش را اعلام می کند و می گویند: انه قوی امین ؛ زیرا این قوت را از راه کار کردن با ابزارهای کشیدن آب از چاه و آب دهی به گوسفندان به دست آورند و امانت وی را از گفتار و شیوه بیان و احترام و عزتی که به زنان روا داشت شناختند. از این روست که عمل اشخاص بهترین راه شناخت التزام عملی به باوری است.

قرآن در جایی دیگر توضیح می دهد که ایمان امری در درون قلب ها و باطن هاست و نمی توان به سادگی شناخت ولی از راه عمل می توان باطن و باور اشخاص را به دست آورد از این روست که عمل صالح را بالابر افکار و اندیشه ها می داند و می فرماید: والعمل الصالح یرفعه ؛ آن کلمه طیب و پاک ایمان را عمل صالح است که بالا می برد و یا این که خداوند عمل صالح را ملاک قرار می دهد ؛ زیرا شخص افکار و اندیشه های خویش را به شکل عمل ظاهر می کند و این ملاک انسان است و اگر کسی می خواهد ایمان و باور و اعتقاد کسی را بشناسد می بایست به عمل او نگاه کند. از این روست که شخصیت انسان را عمل او که متاثر از اندیشه و بینش اوست می سازد و این بینش و اندیشه است که به شکل عمل خود را نشان می دهد و چون خدا شخصیت وجودی و آن شاکله هستی او را بالا می برد آن چه بالا می رود نیز عمل اوست و آن عمل یعنی وجود شخصیت اوست که در ترازوی قرار داده می شود و ارزش و اعتبار او شناخته و معلوم می گردد. از این روست که خداوند می فرماید که عمل صالح اشخاص را خداوند بالا می برد که بیانگر ایمان و کلمات طیب وجودی اوست.

به هر حال عمل صالح و رفتارها و هنجارهای هر شخصی بیانگر اعتقادات و باورها و التزامات وی است. از این روست که دختران شعیب به این اصول توجه داشته و آن را ملاک داوری و سنجش خویش قرار داد ند و حکم کردند که این مردی قوی وامینی است.

در مساله انتخاب طالوت نیز به عملکرد و دانش وی و توانایی جسمی برای مدیریت نظامی و سیاسی کشور اشاره می شود تا اصول اساسی و ارزشی از اصول نادرست و ضد ارزشی بازشناخته شود. از این روست که خداوند تاکید می کند که تنها اصولی می بایست معیار داوری باشد که در راستای تکامل فردی و اجتماعی باشد و هم چنین با توجه به نیازها و توانایی های مورد نیاز می بایست انتخاب انجام شود.

این بدان معناست که ممکن است شخصی مجتهد  خوبی باشد ولی در حوزه مرجعیت در جا زند و یا می تواند در حوزه مدیریت خوب باشد ولی در تدریس و تالیف ضعیف باشد. اثبات خوبی شخصی بدان معنا نیست که وی در همه حوزه ها می تواند مسئولیت بپذیرد؛ زیرا ممکن است که وی در عمل ناتوان از اجرا امور باشد. از این روست که امیر مومنان(ع) بسیاری از دوستان توانمند و خوب خویش را به اموری چون استانداری و نظامی گری نمی گمارد. این بدان معنا نیست که وی فردی خوبی نبود بلکه توانایی برای این مسئولیت را نداشت.

بنابراین اصول گرایی به معنا توجه به ارزش ها و نقش هاست و نمی توان به صرف اصول گرایی بودن وی را تایید و یا برای نقشی او را به کار گمارد.

در آیات و روایات بسیاری می توان به مساله التزام عملی به عنوان راه شناخت انسان های باورمند و مومن از دروغیان و منافقان  دست یافت. اگر نگاهی گذرا به روش ها و شیوه های شناخت اهل عدالت و تقوا که از شروط شهادت و قضاوت در آیات و روایات دانسته شده  شود، به آسانی می توان دریافت که ملاک و معیار داوری و سنجش آن تنها عملکرد و رفتارهای هنجاری او در میان خویشان و اجتماع است.

بنابراین حوزه عمل اجتماعی به شکل هنجاری و رفتارهای نیک و پسندیده است که اصول گرای واقعی را نشان می دهد. اصول گرای واقعی کسی است که ایمان خویش به ارزش ها و هنجارها را به شکل عمل نشان می دهد. چنان که در داوری دختران شعیب این قضاوت و داوری را دیده و مورد تایید خداوند و قرآن قرار گرفته و به عنوان روشی درست و کامل معرفی شده است.

آن چه گفته شد گوشه ای از اصول گرایی و نقش ارزش ها در آن است که در حوصله این نوشتار کوتاه بوده است.