سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبدالرحمان از برخی یارانش]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :189
بازدید دیروز :366
کل بازدید :2031670
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/10
11:49 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

خنده واکنشی طبیعی در برابر هیجانات احساسی و عاطفی است. هیجاناتی که بر خاسته از شگفتی انسان است موجب می شود تا به اشکال مختلف سرور و شادمانی در چهره و لبخند و تبسم بر لب و یا خنده با صداها  و آوازهای خاص خود را نشان دهد. قرآن عامل و علت اصلی واکنش های هیجانی شادی و سرور و خنده را شگفتی بشر می داند. هر گاه انسان با چیزی که انتظارش را نداشته باشد رو به رو شود ناخودآگاه و ناخواسته واکنشی نشان می دهد که آثار آن در روح و روان و نیز جسم و بدن وی نمودار  می شود. این گونه است که شاد می شود و خنده و لبخند بر چهره اش نمایان می شود.

از نظر قران هر چند که خنده و تبسم از پیامدهای غیر اختیاری و طبیعی انسان نسبت به علل و امور شگفت انگیز و غیر منتظره است ولی عوامل خنده وعلل آن اموری اختیاری است که می تواند گاه به شکل اختیاری ایجاد شود و شخص را در موقعیتی شگفت انگیز قرار داد. به این معنا که این امکان به طور اختیاری فراهم است تا با ایجاد عوامل خاص موجبات شگفتی شخص را فراهم آورد و خنده را در وی بر انگیزد.

از نظر قرآن ایجاد بستر و زمینه ها و یا عوامل شگفتی و در نتیجه خنده امری مطلوب و درست است و برای ایجاد شادی در شخص می توان از این ابزار بهره جست. در داستانی که قرآن از چگونگی دیدار فرشتگان با حضرت ابراهیم (ع) به دست می دهد نه تنها به نمونه ای عینی از ایجاد عوامل خنده اشاره می کند بلکه با بیان کاملی از این رخداد  گزارشی از ترفندها و بازهای نمایشی فرشتگان اشاره می کند تا موجبات خنده ساره همسر ابراهیم (ع) را فراهم آورند. شاید بازخوانی این حکایت و تبیین و تحلیل گزارش قرآنی از این منظر بر خیلی ها سخت باشد ولی این بدان معنا نیست که کتمان آن یا ارایه آن به شیوه و روشی دیگر می تواند حقیقتی را نهان سازد. آن چه اتفاق افتاد هیچ به معنا تضعیف مقام پیامبری نیست چنان که رفتار فرشتگان نیز هیچ گاه به معنای نادیده گرفتن مقام و جایگاه بلند آنان نمی باشد. در این جا تنها نخست به گزارش قرآن از حرکات نمایشی فرشتگان اشاره می شود که نوعی طنز خاصی را با خود همراه دارد. در این نمایشنامه که قرآن آن را گزارش می کند و فرشتگان آن را به مورد اجرا در می آورند پیرزنی چنان تحت تاثیر قرار می گیرد که از شادی به صدای بلند می خندد و صدای آواز خنده وی همگان را به سوی وی جلب می کند. داستان این نمایش طنز فرشتگان در دو سوره هود و ذاریات آمده است. در آیات 69 تا 76 سوره هود و آیات 24 تا 29 سوره ذاریات به این داستان به طور کامل پرداخته شده است. در این جا تلاش شده تا هر دو گزارش با هم ادغام شود و گزارش یگانه ای از نمایش طنز فرشتگان برای شاد کردن ساره ارایه شود.

فرشتگان خود را به شکل مردان جوانی کامل و زیبا در می آورند و با تجسم یابی به عنوان مسافران وارد بر حضرت ابراهیم (ع) می شوند. حضرت ابراهیم گروهی جوان مسافر را می بیند که به سوی وی می آیند. آن حضرت که همواره مهمان نواز بود به استقبال ایشان می شتابد و آنان را به خانه خویش مهمان می کند.

شمار مهمانان به اندازه ای است که گوسفندی کفاف ایشان را نمی کند از این رو گوساله ای فربه از گله خویش بر می گزیند و می کشد. ساعتی به ذبح و پوست کندن و آماده سازی آن مشغول می شود. آن گاه آتشی می افرزود و به آشپزی می پردازد. در این مدت جوانان در خانه وی در انتظار هستند تا ایشان بیاید. آن حضرت سفره رنگین از کباب و خوراک هایی که از گوساله فراهم آورده است می اندازد و آن گاه مهمانان عزیز و گرامی خویش را به خوردن فرا می خواند.

اما هیچ یک از جوانانان مسافر دست به غذا نمی برند. آن حضرت که با علم و دانش الهی و چشم ملکوتی خویش ایشان را نمی شناسد در حیرت می شود و در درون از ایشان بیمناک و هراسان می گردد؛ زیرا کسی که به غذا دست نمی برد به حتم قصد شومی دارد که حاضر نمی شود از خوراک میزبان بخورد. این گونه است که هراسان و بیمناک به ایشان می نگرد.

همسرش ساره که پیرزنی است، در گوشه ای به این جوانان و رفتارشان می نگرد  و رفتار همسرش را زیر نظر دارد. ترس را در چهره  وی می خواند و این که این جوانان چه خواهند کرد؟

در این هنگام است که فرشتگان خود را معرفی می کنند و می گویند که اصلا انسان نیستند تا خوراک بخورند و از غذای گوساله تغذیه کنند.

وقتی پرده فرو می افتد . حضرت ابراهیم  از این که رو دست خورده و این مدت سرکار رفته است  به ایشان هاج و واج می نگرد.  ساره در آن گوشه اتاق ایستاده و به گفته ها  و حرکات  شوهرش و مهمانان خیره شده است. ساره هنگامی که می شنود مهمانا ن وی فرشتگانی هستند که شوهرش را سر کار گذاشته اند  و  او را مدتی  به دنبال کشتن گوساله و آشپزی و  سفره  و خوان گذاری مشغول داشته اند ، ناگهان به خنده می افتد و از این وضعیت پیش آمده با آواز بلند و صدای  رسا شروع به خنده می کند. فرشتگان با این نمایش خویش چنان شرایطی را فراهم می آورند که موجبات شگفتی و خنده ساره را فراهم می آورند.

در این داستان حضرت ابراهیم (ع) به گونه ای در بازی فرشتگان وارد می شود که از جزئیات و کلیات آن هیچ آگاهی ندارد. حضرت خود بازیگری مهمان است که زمینه خنده ساره را فراهم می آورد؛ زیرا عدم آگاهی آن حضرت شرایط و وضعیتی را پدید می آورد که شگفتی ساره و خنده وی را سبب می شود.

ناگفته نماند که پیامبران از علم و دانشی خاص برخوردار می باشند و حضرت ابراهیم (ع) دانشی شهودی داشت و ملکوت و باطن همه چیزهای جهان را به اذن و خواست الهی می دانست. از این رو نمی توان وی را عدم اطلاع دانست ولی در هنگام آزمون مانند داستان قربانی کردن اسماعیل و در این داستان که بیان شد آن حضرت در نوع از عدم آگاهی به سر می برد و نتوانسته بود حقیقت و باطن این جوانان مسافر را ببیند و بشناسد. از این روست که ناخواسته وارد بازی و طنز نمایشی فرشتگان می شود.