سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی . [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :183
بازدید دیروز :329
کل بازدید :2036277
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/31
6:36 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

زن در هستی شناسی قرآن از ماهیتی وابسته برخوردار است. در تحلیل قرآنی و گزارشی از آفرینش زن به دست می دهد، زن موجودی است که بر خلاف باورهای تحریفی شرایع یهودی و مسیحی از باقیمانده گل آدم و یا عضو بدنی و کالبدی جسمی وی خلق نشده است. تعبیری که قرآن از این مساله به دست می دهد کاملا با تحلیل و گزارش یهودی مخالف است. در گزارش قرآن به جای آن مساله به حوزه جسم ارتباط یابد به حوزه و نشاه دیگری مرتبط می شود. قرآن از نشاه و مرتبه ای سخن می گوید که نه مرتبه جسم صرف است و نه روح محض. از این روست که سخن از نشاه نفس می کند. نفس در یکی از کاربردهای قرآنی به معنای روح تعلق یافته به کالبد جسمانی است. خداوند در بیان آفرینش انسان می فرماید: خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها ؛ خداوند شما را از نفس یگانه ای آفریده است و از همان نفس یگانه همسرش را آفریده است(نساء آیه 1)

در این آیه به روشنی بیان می شود که آدم (ع) به عنوان نفس واحد و یگانه ای است که خداوند آفریده است و از بخشی از همان نفس جفت و همسرش را آفریده است. کاربرد حرف جاره من از آن روست تا جزئیت و نیز منشای انتزاع به خوبی تبیین گردد. به این معنا که زن بخشی از همان نفس واحد است و برخلاف باورهای یهودی درکتاب تلمود نه از موجودات دیگر و یا انواع دیگری می باشد و نه این که خود موجود و حقیقت مستقلی است تا موجب شود تا با دو نوع مخلوق متفاوت و گوناگون مواجه شویم و زن را از دایره انسانیت بیرون بریم چنان که برخی از ادیان و مذاهب غیر توحیدی با زن این گونه برخورد می کردند و زن را موجودی غیر انسانی قرار می دادند. شگفت این که در آثار تلمودی یهودی بر این نکته تاکید شده است که همه انسان ها از مادری جنی و یا غیر انسانی به دنیا آمده اند و تنها یهودیان از مادری فرشته پدیدار شده اند.

در باورهای یهودی تناقضات و اختلافات بسیاری یافت می شود که برای شناخت جایگاه زن در قرآن بدان نیاز است؛ زیرا بسیاری از آیات قرآنی ناظر به مباحثی است که در فرهنگ عربی و یهودی وجود داشته است و در حقیقت نقد این فرهنگ و باورها و اندیشه هاست. در باورهای یهودی زن هم از گل زاید آدم خلق شده است و هم این پس پدیداری هابیل و قابیل و سپس شیث برخی از آنان با جنیان و یا نسناس ها ازدواج کرده اند که بیش تری مردم را تشکیل می دهند و برخی دیگر از آنان با فرشتگان ازداوج کرده اند که یهودیان ثمره این ازدواج هستند از این رو خود را ابناء الله نیز می شمارند و به این شیوه می کوشند تا برتری خویش را تثبیت کنند. قرآن هر دو دیدگاه را نقد می کند و می فرماید  که زن هر چند که به یک معنا جزیی از حضرت آدم (ع) است ولی این جزئیت در گل و یا روح نیست بلکه در نفس آن حضرت است. دیگر آن که همه انسان ها از همان نفس واحد و جزو او پدید آمده اند و هیچ گونه تفاوتی میان انسان نیست. از این رو می فرماید: و بث منها ؛ از همان نفس واحد و یگانه همه انسان را پراکنده کرد. تعبیر به بث به خلقکم که در آغاز آیه آمده اشاره به این نکته است که خلقت آدم و همسرش خلقتی بی واسطه بوده است و در خلقت دیگر انسان ها که از طریق عادی انجام می شود واسطه دخالت دارد. همین معنا در آیات دیگری نیز به عنوان خلقت از گل و خلقت از منی و نطفه بیان شده است تا معنای خلقت بی واسطه و با واسطه دیگر انسان ها از راه آدم و همسرش دانسته شود.

در تحلیل و گزارش قرآنی تنها آدم و همسرش هستند که بی واسطه آفریده می شوند و پس از خلقت روح نیز به صورت مستقیم در آنان دمیده می شود. از این رو درباره خلقت حضرت مسیح نیز به واسطه گیری مریم در خلقت و بی واسطه گی دمیدن روح به واسطه نزدیک روح القدس اشاره می شود تا این معنا بیان گردد که در خلقت مسیح نوعی واسطه و عدم واسطه وجود داشته است ولی در آفرینش آدم این گونه نبوده است. بنابراین خلقت آدم و مسیح از جهاتی همانند و مشابه هم است.

به هر حال در آیات دیگر قرآنی توضیح داده می شود که همه انسان ها از این نفس یگانه آدم و نیمه دیگر وی که همسر و جفت  آن باشد آفریده شده اند و هیچ تفاوتی میان انسان ها از نظر کیفیت خلقت و یا ماده خلقت و یا حتی امر الهی نیست.

در سوره اعراف نیز توضیح می دهد که هدف از آفرینش زن به عنوان جفت و همسر چه بوده است. مطلب مهم در گزارش و تحلیل قرآنی آن است که در هیچ جای قرآن سخن از ماهیت جداگانه و مستقل زن در حوزه آفرینش و خلقت نیست؛ بلکه همواره زن به عنوان همسر معرفی می شود. به سخنی دیگر خداوند نخست ماهیتی به عنوان زن را خلق نکرده است تا میان او و حضرت آدم به تکوین و یا تشریع ارتباط همسری ایجاد  کند؛ بلکه از همان آغاز از نفس واحد و یگانه همسرش را آفریده است تا مرد(آدم) در کنارش به آرامش رسد  و کمال یابد و کامل گردد.

گرایش مرد به همسرش همانند گرایش کل به جزء خود است و گرایش زن به مرد همانند گرایش جزء به کل خود می باشد. از این رو مرد برای دست یابی به آرامش به جزء جدا شده خویش نیاز دارد و بی او به کمال نمی رسد و کامل نمی شود و زن بی مرد قوام و استواری نمی یابد و در نقص و جزئی بودن می ماند.

در تحلیل قرآنی زن به مرد نیاز دارد و مرد به زن محتاج و مشتاق است؛ زیرا ماهیت مرد و زن یکی است و مرد و همسرش یک نفس کامل را تشکیل می دهند.

در گزارش قرآنی زن عامل بدبختی و یا بیرون رانده شدن انسان (آدم) از بهشت نیست و برخلاف باورهای یهودی که زن را عامل بدبختی و گناه نخست آدم بر می شمارند، زن و مرد هر دو به یک درجه در تحقق گناه دست داشته و مرتکب آن شده اند. از این رو می فرماید که ابلیس هر دو ایشان را فریفت و هر دو ایشان مرتکب گناه شده اند. اما از آن جایی که خلافت و ولایت بر هستی از آن مرد است و مرد کل است و زن جزء وی باید که مسئولیت عمل بر گردن کل بوده است و حضرت آدم مقصر در گناه و تحقق و ارتکاب آن بوده است. از این روست که آدم به عنوان مسئول خود را مجبور می بیند تا پاسخ گو باشد و به درگاه خداوند توبه و انابه می کند. قرآن در بحث توبه سخن را به روی آدم می برد و می فرماید: فتلقی آدم من ربه بکلمات فتاب علیه ؛ آم از پروردگارش کلماتی را تلقی کرد و بدان توبه نمود. پس از پذیرش توبه نیز دوباره مساله به هر دو باز می گردد و همسر آدم نیز به حکم جزئیت مجبور می شود تا بهشت را ترک و هبوط کند . از این رو خطاب خداوند این گونه : اهبطا؛ شما دو تن هبوط کنید و یا گاه شیطان را در آن جا وارد ساخته و می فرماید: اهبطوا؛ هر سه تن هبوط کنید.

به هر حال زن در گزارش و تحلیل قرآنی نه تنها عامل اصلی گناه نخست نبوده است بلکه به پیروی از خلیفه و ولی الله که همسرش باشد مرتکب گناه شد و به جرم تبعیت تبعید می شود. در حالی که در گزارش های توراتی و تلمودی گناه نخست به گردن همسر آدم می افتد.

به هر حال در تحلیل قرآنی از نظر آفرینش زن همانند مرد از یک نفس آفریده شده است که همان نفس آدم است و از این رو همان خصوصیات نفس آدم را دارا می باشد و تفاوت هایی که در میان مردان و زنان وجود دارد تفاوت های ماهوی نیست که تاثیر گذار در مسئولیت ها و یا کیفر ها و یا پاداش ها باشد. البته در این آیات به خوبی و روشنی معلوم می شود که مسئولیت ولایت و خلافت الهی به عهده مرد است و زن به هیچ وجه خلافت و ولایت الهی ندارد. این بدان معنا نیست که آنان به مقام عصمت و طهارت دست نمی یابند و یا به مقامات عالی که اقتضای نفس انسانی است نمی رسند ؛ زیرا نفس زن نیز به جهت همان جزئیت می تواند به مراتب عالی برسد ولی با این همه نمی تواند مسئولیت خلافت الهی را به عهده گیرد حتی اگر معصوم باشد.

خلافت الهی مقام آموزش و تربیت و تعلیم موجودات هستی از فرشته و جن و دیگر موجودات است از این رو مسئولیتی است بسیار دشوار که تنها مرد البته به همراه و مساعدت زن آن را به سرانجام می رساند؛ زیرا چنان که گفته شد زن بخشی از نفس مرد است که مرد  به آن کامل می شود و آرامش می یابد و زن به شوهر خویش قوام و استواری پیدا می کند. از این رو وابستگی تکوینی در میان آنان وجود دارد. مرد همواره به زن نیاز دارد و بی او ناقص است گویی که جزیی از وی نیست.

با این نگره قرآنی بر خلاف باورهای بسیار می بایست گفت که زن و مرد از نظر ماهیت تفاوتی ندارند و تنها اختلافات یاد شده میان آن دو وجود  دارد که در اصل زندگی و یا رشد و تعالی زن تاثیری ندارد. این برخلاف اندیشه ای است که زن را موجودی غیر انسانی و یا ... قرار می دهند و از آن تنها به عنوان ابزار استفاده می کنند. همان اندازه اگر زن ابزاری برای رشد و تعالی مرد است همان اندازه مرد ابزاری برای رشد و تعالی زن می باشد . (البته اگر با دید ابزاری نگاه شود که در غرب و یا حتی در ایران خودمان گاه این گونه نگاه به زن وجود دارد.) باشد تا با تغییر بینش و تبدیل آن به بینش قرآنی جایگاه و مقام همسر را دانسته و در نگرش خویش تغییر سازنده ای نسبت به زن و همسر ایجاد کنیم .