بردگی فرهنگی دیرپا در جهان بود به طوری که مبارزه با آن بسیار سخت و دشوار. یکی از تلاش هایی که خدا برای رهایی بشر از رقیّت و بردگی کرد، فراهم کردن شرایط برای «حریت» حقوقی است. البته ایجاد حریت و آزادی اجتماعی مهم تر و اصلی تر است؛ زیرا بسیاری از مردم گرفتار رقیت و بردگی اجتماعی هستند و قید و بندهای اجتماعی آنان را از آزادی حقیقی دور می سازد. امروز نیز گفتمان اجتماعی حاکم بر جوامع بشری همانند مهم ترین قید و بندی عمل می کند که مردم را از حریت حقیقی و اجتماعی واقعی دور کرده است. بسیاری از مردم تحت فشار گفتمان اجتماعی رفتارهایی را انجام می دهند که مخالف صریح آزادی حقیقی آنان است.
به هر حال، اسلام در گام اول تلاش کرد تا رقیت اجتماعی را بردارد و مردم را به آزادی حقیقی نسبت به این بردگی برساند:الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ ...وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ کسانی که از این رسول نبی امی پیروی می کنند... از قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است، برمى دارد.(اعراف، آیه 157)
گام دوم این بود تا مردمان را از «رقیت حقوقی» نیز به حریت حقوقی برساند. این گونه است تا برنامه ای را اجرایی کرد تا «کتاب عتق» در فرهنگ اسلامی جایگزین «کتاب رق» شود. در فرهنگ جاهلی پیش از اسلام، عرب به خادم و خادمه، فَتی و فتاة نمی گفتند، ولی اسلام آمد تا این عناوین در فرهنگ جاهلی قرار گیرد و آنان فَتی و فتاة بخوانند.
ابنابیالحدید معتزلی در شرح یکی از خطبههای نهجالبلاغه آورده که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی که ظهور کرد چندین نوآوری داشته است. این رو برای وقتی خواست تا بردگی را برچیند، اوّلین اقدام او اقدام ادبی و فرهنگی بود که اگر شما در خانه خویش عبد و اَمه یعنی نوکر و کنیزی دارید خطاب به آنان نگویید: عبدی و اَمتی؛ بلکه بگویید: فتای و فتاتی. این گونه به اینها حیثیت بدهید تا کم کم، بساط آزادی حقوقی این بردگان فراهم کرد. این گونه شد تا به هر شکلی به عنوان کفاره گناه یا احسان و انفاقی گفته است برده ای را آزاد کنید تا خدا گناه و خطای شما ببخشد.
در فرهنگ قرآنی به بردگان حیثیت داده شد و آنان را به عنوان فتی یاد کرده است. پس قرآن با آزادی اجتماعی سپس حقوقی انسان ها، مردم را از بردگی و عبد بودن یک دیگر به عبد و امه خدا کشانید تا انسان تنها در برابر خدا بنده و بندگی کند، و به جای عبد فلان، عبدالله و به جای امه فلان، امه الله شوند.
امیرمومنان امام علی(ع) در مناجات خویش می فرماید: إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا؛ خداى من مرا همین عزت بس که بنده تو باشم و همین سربلندىام بس که تو پروردگار من باشى.(خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 420)