سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای انس! بر شمار دوستان بیفزا، که آنان شفیع یکدیگرند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :264
بازدید دیروز :366
کل بازدید :2031745
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/10
3:22 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

از نظر قرآن، نظام کنونی دنیوی «احسن» و نیکوترین حالات ممکن است که اگر حالتی برتر و نیکوتر برای آن متصور بود، حتما و قطعا آن را می ساخت؛ ولی دنیا با مواد و عناصری که از آن به «اسفل السافلین»(تین، آیه 5) نسبت به کل هستی تعبیر می شود، نمی تواند بهتر از این حالت کنونی باشد؛ زیرا اگر حالتی برتر و نیکوتر از این عناصر ممکن بود و خدا انجام نداده باشد، می بایست به یکی از دلایل و عوامل زیر باشد: جهل یا عجز یا فقر؛ یعنی خدا نسبت به حالت برتر از این، جاهل و نادان بود که باطل است؛ زیرا خدا «علیم» است؛ یا نسبت به آن حالت برتر، عاجز و ناتوان بود که این نیز باطل است؛ زیرا خدا «قدیر» است؛ یا این که نسبت به آن فقیر و نیازمند بود و نمی توانست این فقر خویش را جز با شریکی یا چیزی جبران کند، که این نیز باطل است؛ زیرا خدا غنی است و در هیچ چیزی به کسی یا چیزی نیاز ندارد؛ چرا که «قیوم» است و همه به او تکیه دارند، نه او به چیزی.

به هر حال، خدا خود را «احسن الخالقین» معرفی می کند که نیکوترین و برترین خلقت کنندگان است: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ پس مبارک است خدایی که نیکوترین خالقین است.(مومنون، آیه 14؛ صافات، آیه 125 ) هم چنین او نظامی که نیز طراحی و اجرایی کرده است، در بهترین و نیکوترین و برترین حالات است: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ.(سجده، آیه 7)

از نظر قرآن با این که همه آفریده های الهی در حالت «احسن» هستند، ولی همین دنیا نسبت به آخرت، از کمبودهای بسیاری رنج می برد که ریشه در ظرفیت مخلوقی دارد که از عناصر «اسفل السافلین» است؛ بنابراین، ممکن نیست که به کیفیتی برتر از این آفریده شود. پس اگر دنیا را بر اساس «احتمالات» بدون قیاس به آخرت بسنجیم می بایست گفت که هیچ احتمالی برتر وجود نداشته که مثلا آن احتمال ممکن بوده ولی وقوع نیافته است؛ زیرا ظرفیت عناصر دنیوی بیش از این نیست؛ اما به نسبت به «عناصر اخروی» این دنیا «نظام ناقصی» است؛ از همین روست که خدا در سنجش با آخرت می فرماید: وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى؛ آخرت بهتر و باقی تر از دنیا است.(اعلی، آیه 17) یا می فرماید: مَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ؛ این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست؛ و زندگى حقیقى همانا در سراى آخرت است. اى کاش مى‏ دانستند.(عنکبوت، آیه 64)

بر همین اساس، بدن دنیوی انسان نسبت به آخرت، بدنی است که از آن به «زشتی» تعبیر می شود، یعنی با آن که در کمال دنیوی در «احسن» حالت است، اما وقتی به نسبت به آخرت سنجیده شود، زشت و «سیئه» است. بر همین اساس، انسان بدن دنیوی خویش را می پوشاند تا زشتی های آن نمایان نباشد و با لباس آن را می آراید تا زشتی به آرایه ها پوشاکی به زیبایی نمایش در آید.(اعراف، آیه 26)

از نظر قرآن، پیش از خوردن از میوه ممنوعه، در بهشت خاص حضرت آدم(ع) این بدن این گونه نبوده و زشتی هایش به ویژه «آلت تناسلی» نهان بوده است و حتی ممکن است که نیازی به خروجی مدفوع نداشته است؛ زیرا از غذایی می خورد که همانند غذای بهشتی، مدفوع نداشته و خروجی آن به سبب «طیبات» ذاتی غذا و خوراکی، همانند عطر از سلول های بدنش خارج می شده است؛ اما وقتی از میوه درخت ممنوع چشید، ساختار بدن تغییر کرد و «جسد و زشتی هایش به ویژه آلت تناسلی و خروجی مدفوع» آشکار شد. این جا بود که آدم و حوا(ع) برای پوشیدن بدن و زشتی هایش به برگهای درختان بهشتی خویش متوسل می شوند و پوشاکی می سازند.

به سخن دیگر، از نظر قرآن، کل بدن انسان پیش از خوردن و چشیدن از میوه درخت ممنوع، خود دارای نوعی لباس طبیعی تکوینی نه عاریتی بوده است؛ ولی پس از آن نیازمند لباسی عاریتی از جنس دیگری شد: یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا؛ اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا زشتی بدنهایشان را بر آنان نمایان کند.(اعراف، آیه 27)

باید توجه داشت که در تعبیر قرآنی، « سَوْءَةَ » همان طوری که به معنای زشتی آلات تناسلی است، به معنای کل زشتی کل «بدن و جسد» خاکی آدمی نیز آمده است؛ از این روست که درباره جسد هابیل خدا از همین اصطلاح و عبارت استفاده کرده و می فرماید: فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ؛ پس خدا زاغى را برانگیخت که زمین را مى ‏کاوید تا به او نشان دهد چگونه «زشتی جسد» برادرش را پنهان کند. قابیل گفت: واى بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا «جسد» برادرم را پنهان کنم. پس از زمره پشیمانان گردید. (مائده، آیه31)

پس در فرهنگ قرآنی، به معنای «جسد» و تمامی بدن خاکی بشر آمده است و تنها به معنای «آلات تناسلی» و زشتی آن نیست، از همین می بایست گفت که «جسد» خاکی انسان در «اسفل السافلین» نسبت به بدن اخروی که از جنس عناصر بهشتی است، از زشتی هایی رنج می برد که از آن به « سَوْءَةَ» یاد شده است.

باید یاد آور شد که خدا هنگامی که درباره ارزش پوشاک واهمیت آن برای پوشاندن کل «بدن» سخن می گوید، از بدن به همین عنوان «سَوْءَةَ» کرده و می فرماید: یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ؛ اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که جسد و زشتی بدن و عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و براى شما زینتى است؛ ولى بهترین جامه لباس تقوا است. این از نشانه‏ هاى قدرت خداست باشد که متذکر شوند. (اعراف، آیه 26)

شکی نیست که از نظر قرآن، کاربرد چندگانه است که در همین آیه به دو کارکرد: نهان کرد زشتی بدن انسان، و زینت و آرایش آن اشاره شده است؛ از آن جایی که کارکرد زینتی لباس اختصاص به «آلات تناسلی» ندارد، بلکه تمام بدن را شامل می شود، هم چنین پوشاندن آن نیز اختصاص به «آلات تناسلی » بلکه همه بدن را شامل می شود. بر این اساس مراد از « سَوْءَةَ» همه بدن و کل جسد خاکی بدن است که به شکلی پس از چشیدن از میوه درخت ممنوع «زشتی» خود را با از دست دادن لباس طبیعی تکوینی آشکار کرد.

به هر حال، بدن خاکی انسان در جهان مادی و دنیوی به ویژه پس از «انتزاع» لباس تکوینی، دیگر از «احسن» خلقت دنیوی  نیز بی بهره مانده و زشت و « سَوْءَةَ» شده است.

به سخن دیگر، حتی اگر تغییر در «بدن خاکی» انسان به سبب دستاورد انسان باشد که با چشیدن میوه ممنوع و آشکار شدن جسد و زشتی های ان باشد، دیگر این بدن خاکی از «احسن نظام دنیوی» نیز خارج شده است و دیگر نمی توان آن را جسدی مبتنی بر «احسن» دانست.

 


99/2/3::: 4:36 ع
نظر()