سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که ساعتی بر خواری فراگرفتن شکیبایی نورزد، همواره در خواری نادانی باقی بماند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :338
بازدید دیروز :366
کل بازدید :2031819
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/10
6:42 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در‌اندیشه شیعی‌، امامت از جایگاه بس والایی برخوردار است. امام به عنوان انسان کامل‌، در مقام خلافت اللهی قرار می‌گیرد. قرآن برای خلیفه خداوند در زمین به عنوان جانشینی که محل استقرارش زمین است‌، کارویژه  و نقش خاصی را بیان کرده است. از آن جایی که همه موجودات هستی به انسان (آدم علیه السلام) به عنوان موجود کامل و برتری که حامل همه اسمای الهی است‌، سجده کرده و او را به عنوان معلم (بقره آیه 34 تا 30 ) برگزیده‌اند تا در نقش ربوبیت طولی آنان را به کمال لایق ایشان برساند‌، خلیفه خداوند‌، می‌بایست همگان را تعلیم و آموزش و پرورش داده تا هر موجودی به کمال دست یابد. این مساله حتی نسبت به ابلیس نیز صادق است. ابلیس هر چند که از پذیرش استادی و ربوبیت و خلافت انسانی سرباز زد‌،  ولی به طور تکوینی نمی تواند از دایره قدرت خلیفه و انسان کامل بیرون قرار گیرد. اونیز در راستای رسیدن به هر کمالی که لایق اوست می‌بایست از ربوبیت طولی انسان کامل بهره گیرد. سرباز زدن ابلیس و تکبر و خودبزرگ بینی او( بقره آیه 34 ) به بهانه این که خلقت او از ماده برتری به نام آتش است، (اعراف آیه 12 و نیز سوره ص آیه 76 سوره حجر آیه 33) به این معنا نیست که ابلیس از انسان کامل برتر است و در کمالات بر او مقدم می‌باشد.

آن چه برپایه آموزه های قرآنی و روایی معتبر، مسلم است، نیاز همه موجودات جهان به انسان کاملی است که به عنوان جانشین می‌بایست به صورت جعل تکوینی و تعلیم و پرورش ربوبی طولی‌، آنان را به کمال برساند. این کارویژه و نقش انسان کامل در هستی است. البته قرآن تاکید دارد که این نقش را انسان کامل در زمین به عنوان محل استقرار و پایگاه به انجام می‌رساند و زمین قرارگاه و پایگاهی است که این توان را به خلیفه می‌بخشد تا همگان از وی برخوردار گردند.( بقره آیه 30)

در گزارش قرآن آمده است که انسان کامل (آدم ) به طور مستقیم و صورت جعل تکوینی به علوم و دانش هایی دست یافت که از آن به اسما تعبیر شده است. از گفت و گو میان فرشتگان و خداوند در ملا اعلی و مجادله ای که صورت می‌گیرد‌، این معنا به دست می‌آید که این علوم به صورت نعمت و هبه ای الهی بود که در انسان سرشته و نهادینه شده است. تعبیر " انی جاعل " به معنای جعل و قرارداد اعتباری نیست، بلکه امری تکوینی است‌، هم چنان که تعلیم الهی درباره آدم به معنای تعلیم و آموزش مفاهیم نیست‌، بلکه می‌توان از آن به تعلیم ایجادی و یا علم حضوری و شهودی وجودی تعبیر کرد. علم الهی به اسما به معنای تحقق هر یک از آن نام ها در انسان است. اگر فرض را بر این قرار دهیم که هر نامی‌، یک استعداد و توانایی ذاتی در انسان است و برای خداوند صد نام و یا هزار نام دانسته باشیم‌، به غیر از اسما و نام های مستاثر او که خاص وی می‌باشد و کسی را نرسد تا به آن نام ها و توانایی ها دست یازد‌، در این صورت انسان برخوردار از صد نام و یا هزارنام الهی است که به صورت تحقق عینی در وجود او نهادینه و سرشته شده است. از این رو‌، فرشتگان مقام علین و دیگر فرشتگان ملک و ملکوت و ناسوت و دیگر موجوداتی که تالی تلو انسان هستند و ما آنان را به نام دیو و یا جن می‌شناسیم‌، در مقامی دون تر و پست تر قرار گرفته‌اند و به جهت فقدان اسم و یا اسمایی نمی توانند نقش خلیفه و جانشینی را ایفا کنند؛ زیرا خلیفه می‌بایست در اموری که برای خلافت و جانشینی برگزیده شده است از همان توانایی برخودار باشد که او جانشین وی شده است. اگر از اسمای الهی خلاقیت و احیا و اماته را بر شماریم‌، خلیفه کسی است که می‌بایست‌، از توان خلاقیت و آفرینش و احیای و اماته (زنده کردن و میراندن) در طول قدرت الهی برخودار باشد. بنابراین انسان کامل از چنین توان و مقامی برخوردار می‌باشد و فرشتگان در ملا اعلی به این اقرار می‌کنند. آنان پس از آن که به خداوند می‌گویند که آنان موجودات تسبیح گو و تقدیس گری هستند، خداوند از ایشان می‌پرسد که آیا از غیر این امور و توانایی به چیزی دیگری قادر و توانا و دانا هستند؟ آنان می‌پذیرند که چون در مقام معلوم (سوره صافات آیه 164) خود قرار دارند، نمی توانند از به امور و دانشی ورای آن چه تعلیم دیده‌اند، برخودار باشند. آنان به جهت وجود عقلانی خود تنها به نام ها و اسمایی دست می‌یابند که جزو تنزیهات است و در مقام تشبیه ذات قرار نمی گیرند و نمی توانند خداوند را به شنوا و بینا و مانند آن تشبیه کنند بلکه تنها می‌توانند بگویند که او ناشنوا و نابینا نیست که مقام تقدیس و تسبیح است . در حقیقت گزاره های ایشان گزاره های سلبی و اسمایی که در حق ذات الهی به کار می‌برند‌، اسمای تنزیهی است که نقصی را ذات بر می‌دارد. این مقام معلوم به گونه ای است که آنان ناتوان از این هستند که حتی به صورت تعلیم مستقیم از خداوند از آن برخوردار گردند. از این رو در مقام انباء و اخبار از آن قرار می‌گیرند و خداوند به آدم به عنوان نمونه انسان کامل درهنگامه آفرینش امر می‌کند که به ایشان تنها برخی از توانایی خود را آشکار سازد و این گونه است که آدم تنها به اخبار و انبای توانایی خود می‌پردازد و آن را به فرشتگان می‌شناساند. فرشتگان پس از دریافت توانایی آدم و شناخت اجمالی از آن به اخبار و گزارش آدم‌، به آن حضرت به عنوان خلیفه اللهی ایمان می‌آورند و ولایت او را باور کرده و به اطاعت از او سجده می‌کنند. اما ابلیس خود را که جنس برتر یافته ابا می‌کند و سرباز می‌زند. ابلیس این مساله را می‌داند، ولی نمی خواهد بپذیرد که آدم که از پست ترین عناصر موجود در هستی ساخته شده، از توانایی خاصی برخودار است. عنصر گل و خاک‌، عنصری است که از نظر انفعال و پذیرش در حد نهایی در میان عناصر هستی قرار دارد. خاک می‌تواند هر چیزی را پذیرا باشد. از این رو‌، توانایی و استعداد ذاتی دارد تا از پست ترین تا عالی ترین را در خود تحقق بخشد. از این رو انسان در زمین مستقر می‌شود تا هم خود کمالات خویش را در این مکان بروز و ظهور دهد و هم پست ترین ها را با خود به کمال برساند. امری که در حال انجام است و حتی ابلیس نیز همانند دیگر جنیان و هر موجود ناشناخته دیگری از انسان بهره می‌گیرند و استعدادهای خود را می‌نمایاند. همه موجودات هستی در مقام تعلیم در برابر انسان زانو زده و به سجده مسخر بودن و اطاعت خود را می‌نمایاند.

اکنون که مقام والایی انسان کامل را دانسته ایم به خوبی می‌توانیم بگوییم که نقش حضرت ولی عصر(ع) به عنوان خلیفه و انسان کامل در مقام مستقر خود در زمین چیست؟ آن حضرت (ع) به عنوان انسان کامل هر موجودی را به کمال خود می‌رساند، هر چند که از نظر ما انسان ها در مقام غیب قرار دارد و حضور مستقیمی در عرصه جامعه انسانی به ظاهر نشان نمی دهد.

حضرت ولی عصر(ع) در ماموریت اخیر خود در عصر غیبت به انسان کمک می‌کند تا استعدادها یی خود را با توجه و با بهره گیری از وحی و آموزه های الهی سامان دهد و آن ها را آشکار نماید. برخی از توانایی ها و استعدادهای موجود در انسان به این شکل بروز و ظهور خواهد یافت که حضور مستقیمی از سوی خلیفه و انسان کامل انجام نگیرد. با این همه از آن جایی که در‌اندیشه های شیعی و بر پایه های آموزه های قرآنی و روایی معتبر، انسان کامل هدایت جامعه انسانی را در هر حال در دست دارد‌، نقش ولایتی او را نباید نادیده گرفت. آن حضرت به عنوان ولایت و سرپرستی جامعه بشری‌، جامعه را چنان هدایت و راهنمایی می‌کند که در نهایت به هدف اصیل خود برسد. این هدایت به گونه ای است که برخی از افراد به طور مستقیم و غیر مستقیم‌، جامعه را بر پایه دستورهای آن حضرت مهار و هدایت می‌کنند و از راهنمایی او برخوردار می‌گردند.

آن حضرت (ع) در عصر غیبت به دیگر اموری خود می‌پردازد و همانند هر انسان کامل و خلیفه و امامی به اداره هستی در طول ربوبیت الهی ادامه می‌دهد. بنابراین دور نیست که در اماته و احیا و شفا و مانند آن در حق و در باره انسان ها نیز اقدام کند و برخی از دشمنان عنود و لدود را بکشد و به اعجازی مرده را زنده و بیماری را شفا دهد. البته این امور در حق آن حضرت از امور مهم و اصلی شمرده نمی شود. هدایت همه موجودات هستی به سوی کمال مطلق ماموریتی است که خداوند به ایشان داده است؛ زیرا ایشان و دیگر انسان های کاملی که در زمان خود خلیفه و حجت الهی بر زمین بوده‌اند‌، نقش اصلی آنان هدایت به سوی کمال بوده است و قرآن بدان تصریح نموده است.( بقره آیه 38)

دیگر سخن آن که آن حضرت، تنها امام و پیشوای انسان ها نیست‌، بلکه جنیان نیز پیشوایی او را پذیرفته‌اند و بدان باور دارند‌، چنان که امامت و پیشوایی و پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته‌اند.( سوره جن) از این رو آن حضرت (ع) هر چند از دیدگان ما نهان و از منظر ما غایب است‌، در نزد دیگر مکلفان ( جنیان ) حاضر است و آنان از ایشان به طور مستقیم بهره مند می‌باشند.

اگر بخواهیم برای نقش امام زمان (ع) در عصر غیبت به عنوان انسان کامل‌، خلیفه الهی‌، امام و والی سخن بگوییم‌، مثنوی هفتاد من کاغذ شود؛ زیرا اگر بخواهیم نقش امام زمان را در عصر غیب به طور کامل واکاوی نماییم و بنمایانیم می بایست به همه مواردی که قرآن برای انسان کامل و خلیفه خداوند در زمین اشاره کرده و یا رویات معتبر برای انسان کامل و امام بر شمرده است را بیان کنیم. از این رو در این نوشتار به همین‌اندازه بسنده می‌گردد.

  


85/11/16::: 9:26 ص
نظر()