سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را سه نشان است : بر آنکه برتر از اوست ستم کند به نافرمانى ، و بر آن که فروتر از اوست به چیرگى و آزار رسانى ، و ستمکاران را یارى کند و پشتیبانى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :320
بازدید دیروز :366
کل بازدید :2031801
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/1/10
6:14 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

علم غیب علمی است که انسان ها به طور طبیعی و ذاتی از آن آگاه نیستند؛ زیرا جزو عالم شهادت نیست بلکه جزو عالم غیب است؛ از این رو، چون مشهود انسان نیست، علم غیب است. اگر نسبت به خدا واژه علم غیب به کار می رود و گفته می شود، خدا عالم غیب است، از باب این است که آن چیزی که برای انسان غیب است برای خدا مشهود است؛ زیرا همه هستی مشهود خدا است و همه عوالم، برای خدا عالم شهادت است. پس اصطلاح عالم الغیب و الشهاده یک عنوانی برای خدا با توجه به موقعیت انسانی و نسبت انسان نسبت به عوالم هستی است.

از نظر قرآن، علم الغیب هر چند به طور ذاتی مختص خدا است؛ زیرا جز خدا کسی به همه هستی و ماسوی الله احاطه علمی ندارد؛ اما کسانی هستند که به تعلیم الهی از علم غیب برخوردارند.

خدا در آیاتی از قرآن بیان می کند که هر چیزی که نام هست بر آن نهاده شده، مشهود خدا است. پس هر آفریده ای برای خدا جزو عالم شهادت است نه عالم غیب. بنابراین، هر چیزی در هستی مشهود خدا و معلوم او است؛ زیرا علم الهی به علم حضوری بر می گردد و وقتی خدا می گوید: خدا علیم است؛ به معنای آن است که خدا بصیر است و آن چیز مبصر خدا است. از همین رو، وقتی گفته می شود: خدا بر هر چیزی شهید، به هر دو معنای شاهد و مشهود است؛ یعنی هر چیزی را خدا می بیند و مشهود اوست؛ و هم چنین از آن جایی که هر چیزی تجلی اسمای الهی است، خدا در هر چیزی دیده می شود. پس خدا در هر چیزی مشهود است و انسان به هر چیزی بنگرد خدا را در آن می بیند که تجلی اسمایی و آیات و نشانه ای از او است.

از آن جایی که معصومان(ع) تجلی کامل و تمامیت یافته  همه اسمای الهی هستند، از احاطه علمی نسبت به ما سوی الله و تجلیات اسمای او برخوردار خواهند بود. بنابراین، ما سوی الله و تجلیات اسمایی از جمله قیامت که تجلی اسم آخر و باطن است، برای انسان کامل ظاهر و مشهود خواهد بود.

خدا به صراحت بیان می کند که به تعلیم و وحی الهی پیامبر(ص) از غیب آگاه است: تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ؛ این از خبرهاى غیب است که آن را به تو وحى مى ‏کنیم پیش از این نه تو آن را مى‏ دانستى و نه قوم تو.(هود، آیه 49)

یا می فرماید: ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ؛ این جمله از اخبار غیب است که به تو وحى مى ‏کنیم و گرنه وقتى که آنان قلمهاى خود را براى قرعه‏ کشى به آب مى‏ افکندند تا کدام یک سرپرستى مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودى و نیز وقتى با یکدیگر کشمکش میکردند نزدشان نبودى.(آل عمران، آیه 44)

هم چنین پیامبر(ص) به تعلیم و وحی الهی نسبت به دیگر عوالم غیبی از جمله قیامت آگاهی دارد؛ چنان که خدا به صراحت در سوره جن پس از بیان اموری از قیامت می فرماید: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ؛ عالم و داناى غیب و نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى ‏کند جز پیامبرى را که از او خشنود باشد.(جن، آیات 26 و 27)

پس پیامبر(ص) به تعلیم و وحی الهی از غیب از جمله قیامت آگاه است و می داند زمان تحقق آن چه زمانی است. پس اگر خدا می فرماید: یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ. قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ؛ از تو در باره قیامت مى ‏پرسند که وقوع آن چه وقت است بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او هیچ کس آن را به موقع خود آشکار نمى‏ گرداند این حادثه بر آسمانها و زمین گران است جز ناگهان به شما نمى ‏رسد. باز از تو مى ‏پرسند گویا تو از زمان وقوع آن آگاهى. بگو: علم آن تنها نزد خداست، ولى بیشتر مردم نمى‏ دانند. بگو: جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى‏ دانستم، قطعا خیر بیشترى مى‏ اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى ‏رسید.(اعراف، آیات 187 و 188)

مراد از این نفی علم غیب از پیامبر(ص) و اثبات آن فقط برای خدا، بر اساس نفی علم ذاتی برای پیامبر(ص) و اثبات علم ذاتی برای خدا است؛ اما این بدان معنا نیست که پیامبر(ص) به وحی و تعلیم الهی از این غیب آگاه نباشد، بلکه چنان که در سوره جن آمده است، به وحی الهی از آن آگاه است. پس پیامبر(ص) به وحی و تعلیم الهی از غیبی چون قیامت و زمان رسیدن کشتی جهان به مرتبه لنگرگاه طی السماء و الارض (انبیاء، آیه 104) آگاه است.

باید توجه داشت، نمی توان از زمان وقوع قیامت سخن گفت؛ زیرا وقتی آسمان و زمین مانند طوماری جمع می شود، معنا ندارد تا از زمان سخن گفت؛ زیرا زمانی نیست تا از آن سخن گفته شود. به سخن دیگر، زمان قیامت به یک معنا سالبه به انتفای موضوع است؛ زیرا زمانی نیست تا از آن سخن گفته شود؛ بلکه آن چه می توان از آن پرسش کرد، ارساء و لنگرانداختن کشتی آسمان و زمین و جمع شدن آن هم چون طومار و تبدیل زمین و آسمان به آسمان و زمینی دیگر است.(انبیاء، آیه 104؛ ابراهیم، آیه 48)


97/1/29::: 5:18 ع
نظر()