سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره اندرز، بیداری است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :96
بازدید دیروز :119
کل بازدید :2037089
تعداد کل یاداشته ها : 1984
103/2/4
11:23 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

در آیات و روایات تلاش شده تا انسان خدا را بشناسد؛ هر چند که انسان نمی تواند حق معرفت را مانند حق هر چیز دیگری چون حق تقاته و حق تقوا (آل عمران، آیه 102) به تمام کمال ادا کند؛ اما با این همه انسان موظف است تا خدا را بشناسد.

البته انسان تا چیزی در درون نداشته باشد نمی تواند با بیرون از خود ارتباط و درک درستی از آن داشته باشد. از همین روست که ما انسان ها به سبب آن که فشرده سازی شده همه هستی هستیم می توانیم درک درستی از هستی داشته باشیم؛ زیرا خدای خالق انسان همه هستی ظهور یافته به اسماء و صفات خویش را در انسان قرار داده است.(بقره، آیه 31) بر همین اساس، انسان خود کوچک شده هستی است؛ یعنی عالم اصغری در کنار عالم اکبر.

از آن جایی که هستی همان اسمای ظهور یافته الهی است(نور، آیه 35)، نسبت انسان نیز به خدا نیز مربوط به همین اسمای ظاهری است نه مستاثری که هنوز ظهور نیافته است؛ زیرا هستی کنونی قابلیت ظهور آن ها را ندارد؛ از همین رو، بسیاری از اسمای الهی در هستی دیگر ظهور می یابد.

انسان نسبت به خدا تنها در محدوده اسمای ظهور یافته اش، آگاهی می یابد که در قالب فعل الهی در هستی کنونی تحقق یافته است.(بقره، آیه 31) اما نسبت به اسمای دیگر مستاثر هیچ گونه شناختی نمی یابد. همین میزان از شناخت وظیفه ما است؛ یعنی شناخت در منطقه سوم که همان فیض و فعل الهی است. پس اگر گفته می شود: من عرف نفسه فقد عرفه ربه؛ هر کسی خودش را شناخت پروردگارش را شناخت. این شناخت و معرفت نسبت به محدوده سوم و فیض الهی است؛ اما نسبت به ذات الهی و صفات عین ذات هرگز شناختی نمی یابد؛ زیرا بیرون از دسترس است؛ چرا که هیچ صفتی از آن صفات مستاثر در او نیست تا بتواند نسبت به آن ارتباط و درکی پیدا کند.

بر این اساس، ما قایل به تعطیل نیستم و نمی گوییم چون ذات و یا صفات عین ذات قابل دسترسی نیست، پس نباید هیچ شناختی را کسب کنیم، بلکه موظف هستیم به همان میزان امکانی شناخت داشته باشیم. پس نه قایل به تشبیه هستیم یا تعطیل بلکه قایل به تنزیه هستیم؛ یعنی نمی گوییم خدا همانند انسان است؛ زیرا داشته های انسانی تنها نسبت به صفات ظاهری است نه صفات و اسمای مستاثری که بطون است و انسان هیچ دارایی از آن ندارد؛ بلکه خدا فراتر از انسان است. هم چنین نمی گوییم نمی توانم نسبت به خدا آگاهی یافت؛ زیرا صفاتی را داریم که بیانگر حقیقت خدا است. پس می گوییم خدایی را می شناسیم که افزون داشته های ما به عنوان صفات انسانی، دارای داشته های دیگری است که مستاثر است و هنوز ظهور و بروزی حتی در انسان نیافته است.

البته این یک تفسیر دیگر از مساله تنزیه است که در کتب کلامی بیان شده است. به هر حال، شناخت خدا در سطح فیض و فعل الهی برای انسان شدنی است. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: لَمْ یُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَی تَحْدِیدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ یَحْجُبْهَا عَنْ‌ وَاجِبِ‌ مَعْرِفَتِه‌؛ خدا عقول را بر شناخت حدی صفت خویش آگاه نساخته است و از میزان واجب معرفت خویش نیز محروم و محجوب نگردانده است.(شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج3، ص216.)

پس از نظر معرفتی و شناختی، عرفان انسانی تنها نسبت به همان چیزی است که آن را دارا است؛ اما نسبت به فراتر که همان ذات و صفات عین ذات است، از انسان خواسته نشده است تا نسبت به آن عرفان و معرفت یابد، بلکه در منطقه ذات و صفات عین ذات از انسان خواسته شده تا به برهان بسنده کند و همان برهان عقلی نه عرفان قلبی کفایت می کند. بنابراین، در یک درجه ای نیاز به معرفت و عرفان است و در یک مرتبه و درجه ای نیاز به برهان عقلی است نه معرفت شهودی و حضوری؛ زیرا بیرون از دسترس شهود است.