خالق انسان او را به گونه ای آفریده که شایستگی خالق شدن را دارا باشد. بنابراین، به عنوان خلیفه الله باید از همه اسماء الهی و صفات خداوندی بهره گیریم و خود را در مقام متاله و خدایی شده به گونه ای قرار دهیم که بتوانیم از همه صفات الهی سرشته در نهاد و ذات خویش بهره بریم و هم چون خدا خالق باشیم. به سخن دیگر، باید مثلا انسانی باشیم که خالق است.
خلیفه باید در مقام امری به گونه ای عمل کند و در مقام خلقی به گونه ای دیگر. اگر خلق متزمن و متمکن به زمان و مکانی است و فرآیندی را می طلبد باید این امور را در نظر بگیریم و در خلق خویش به کار بریم؛ و اگر در مقام امری نیازی به زمان و مکان نیست و فارغ از زمان و مکان باید ایجادی داشته باشیم باید این گونه عمل کنیم.
از آیات قرآنی به دست می آید که هستی از دو چیز تشکیل شده است: امر الهی و خلق الهی. خداوند می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ؛ آگاه باشید برای خدا خلق و امر است.(اعراف، آیه 54)
امر الهی متزمن و متمکن به زمان و مکان نیست؛ چنان که می فرماید: وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ؛ و امر ما جز یکی نیست مانند چشم همزدنی.(قمر، آیه 50) در این آیه آمده است که امر الهی هر چند یکی است، ولی از نظر زمانی یک لمحه ای را می طلبد؛ اما حقیقت آن است که این لمحه اشاره به زمان نیست؛ بلکه برای بیان ارتباط تنگاتنگ بین علت و معلول و سبب و مسبب است تا نوعی دو گانگی در عین یگانگی را بیان کند. از این روست که در آیه دیگر با توجه به یکی از مصادیق امر الهی که همان قیامت و برپایی آن است، می فرماید: وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ و امر قیامت جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیکتر از آن نیست؛ زیرا خدا بر هر چیزى تواناست.(نحل، آیه 77)
این امر الهی نشان می دهد خداوند به عنوان آمر و امر کننده، بی هیچ فاصله زمانی امور را ایجاد می کند؛ گویی تصور آن به معنای ایجاد آن است. از این روست که فاصله ای جز همان فاصله خالق و مخلوق معنا ندارد که بیانگر ترتب علی و معلولی است نه بیش تر از آن. خدا می فرماید: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ امر الهی به این نیست که هرگاه چیزی را اراده کند به آن چیز می گوید: باش! پس بی درنگ موجود می شود.(یس، آیه 82)
در حقیقت امر الهی به مخاطب موجود نیست، چنان که انسان ها در حالت انسانی خویش این گونه به موجود فرمان می دهند؛ بلکه خطاب خداوندی مخاطب آفرین است. پس به چیزی خطاب می کند که نیست، ولی با خطاب باش آن چیز می شود و وجود می یابد.
انسان نیز باید به جایی برسد که با امر «خویش» به عنوان آمر متاله و خدایی شده، موجود آفرین به امر و فرمان خویش باشد. این ظرفیت برای هر انسانی است و جالب این که بهشتی های در بهشت این گونه عمل می کنند و خطاب ایشان موجود آفرین است؛ پس وقتی نهری را اراده کنند که باشد، آن را تفجیر کرده و نهری را می گشایند و می سازند و خلق می کنند. خدا درباره مقربان الهی یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان بندگان شایسته می فرماید: عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا؛ چشمه اى که بندگان خدا از آن مى نوشند و خودشان به دلخواه خویش آن را ایجاد و جاریش مى کنند.(انسان، آیه 6)